151انواع آفتها و جنايات اموى را در پيش گرفتهاند، از آنان ناراضى گرديده و در اشكال گوناگون مخالفت خويش را با اين خاندان بروز دادند و روح معنويت اسلام، عدالت و مساوات اسلامى را در خاندان رسالت و ائمه هدى يافتند. به همين دليل ايرانيان از تشكيلات عباسى كنار گذاشته شدند و اقوامى از تركستان (آسياى ميانه) روى كار آمدند. 1
هشام بن حكم دانشمند و متكلم بزرگ شيعى و از اصحاب امام صادق و امام كاظم (عليهما السلام) است. وى در آن عصر كه شيعيان از هر طرف زير فشار سياسى و تبليغاتى بودند، به دفاع از امامت و رهبرى ائمه هدى پرداخت و با بيان رسا و قدرت فوقالعادهاى كه در مناظره داشت، حقايقى را در پاسدارى از حريم اهلبيت (عليهم السلام) تشريح مىكرد. هشام حكم در پىگيرى اهداف بلند خويش، از كوفه به بغداد نقل مكان كرد و در ناحيه كرخ سكونت گزيد. هجرت وى به كرخ در آن اختناق شديد عليه حاميان ولايت ائمه، نشان مىدهد كه افرادى همفكر و همعقيدهاش در اين ديار زندگى مىكردند كه موفق شده است در آنجا با آرامش اقامت گزيند. اين هجرت در تقويت گرايشهاى شيعى اهالى كرخ نيز تأثيرگذار بود. هشام كه تربيت شده مكتب امام صادق (عليه السلام) است، وقتى مراحل عالى علمى را طى كرد، در كرخ فعاليتهاى فكرى و فرهنگى گستردهاى را آغاز كرد.
از جمله تلاشهاى ارزشمند او بحثها و جدالهاى احسنى است كه با پيروان فرق گوناگون داشته است. «جاثليق» كه از شخصيتهاى معروف مسيحى بود، وقتى آوازه علمى هشام را شنيد، همراه گروهى از كشيشها به مغازه تجارتى هشام كه در كرخ بود رفت و بحثهاى اعتقادى جالبى را با وى مطرح كرد و جوابهاى مستدل و قانع كنندهاى شنيد. به همين دليل متقاعد گرديد كه همراه هشام بن حكم براى ملاقات با امام صادق (عليه السلام) از كرخ به مدينه بروند. جاثليق وقتى حقايقى را درباره معارف و كمالات امام ششم ديد، ايمان آورد و نزد آن حضرت به كسب علم و فضيلت مشغول شد و در زمره ياران امام كاظم (عليه السلام) بود تا مرگش فرا رسيد.
يحيى بن خالد برمكى كاخى در كرخ داشت و افرادى از اهل علم و حكمت در حضور او با يكديگر به مباحثه مىپرداختند. هشام در اين محافل، معارفى از فرهنگ تشيع و علوم اهل بيت (عليهم السلام) را با زبان گوياى خود چنان عالمانه و ژرف مطرح كرد كه حاضران چارهاى