143ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسى نيز ذيل توابع سامرّاء از آبادى كرخ نام مىبرد و مىنويسد:
كرخ شهرى است به سامرّا و محلّتى به بغداد و مركزى در رحاب و قريهاى به بغداد است. كرخه شهرى است به خوزستان و كروخ در هرات قرار دارد. . . كرخ شهرى است چسبيده به سامرّا، ولى آبادتر از آن كه در سمت موصل است. روزى از قاضى ابوالحسن قزوينى شنيدم كه مىگفت: بغداد فقيهى جز ابوموسى ضرير ندارد. گفتم: پس ابوالحسن كرخى كيست؟ گفت: او از كرخ بغداد نبود، بلكه از كرخ سامرّاء بود. 1
ابنحوقل نيز بين اين دو كرخ تفكيك كرده است. 2
ماجراى توسعه و گسترش كرخ بغداد
هنگامى كه فرمانروايى بر دنياى اسلام، از دست خاندان اُموى بيرون آمد و به بنىعباس انتقال يافت، در جغرافياى سياسى نيز تحولاتى به وجود آمد؛ از جمله آنها تغيير در مركز حكومت بود. عباسيان به دلايل گوناگون مايل نبودند دمشق را پايتخت خود قرار دهند. اين ديار توسط امويان فتح گرديده و اهالى آن توسط سردارى اُمَوى به اسلام گرويده بودند. يك قرن فرمانروايى سفيانىها و مروانيان و تبليغات گسترده آنان در اين قلمرو، هوادارى از اين سلسله را در آن نواحى گسترش داده و ماندگار ساخته بود. به علاوه سرزمين شام به مرزهاى خطرآفرين روم بسيار نزديك بود و به برخى نقاط شرقى جهان اسلام، چون خراسان كه كانون پيروان عباسيان بود، فاصله بسيارى داشت. 3