114لفظ مرتجل است يا منقولى كه معناى اولش كاربردى ندارد؛ نه اينكه معناى نخستين مراد باشد. يعنى بگوئيم حائر، از حارَ الْماءُ گرفته شده؛ به معناى تحير و سرگردانى و به گردش در افتادن آب.
پس «حائر» لفظ جديدى به شمار نمىآيد كه به اعتبار معناى اولش، يعنى حيرت و سرگردانى، به كار رفته باشد. آنچه شهيد اول \ در تذكره، درباره علت نامگذارى كربلا به «حائر» بيان فرموده كه:
چون متوكل فرمان داد، بر قبر حسين (عليه السلام) آب ببندند تا محو و نابود شود، هرچه كردند، آب به قبر شريف نرسيد و پيرامون آن حيران و سرگردان ماند؛ از اينرو، آنجا را حائر گفتند، 1
درست نمىنمايد؛ زيرا در زمان امام صادق (عليه السلام) بلكه پيش از اين، حائر به اين مكان اطلاق مىشده است. حال چگونه ممكن است در زمان متوكل اين نام شكل گرفته باشد. مگر اينكه سخن شهيد را حمل بر بيان آن حادثه كنيم، نه وجه تسميه؛ كه البته دور از واقع است. شگفتآورتر از اين، سخنى است كه از ابنادريس در «سرائر» حكايت شده كه مىگويد:
مراد از حائر، محدودهاى است كه ديوار مشهد شريف و مسجد آن را در بر گرفته است؛ زيرا حائر در واقع و حقيقت همين محدوده است؛ چون در زبان عرب، حائر به جاى آرام و مطمئنى كه آب در آن به گردش درمىآيد، گفته مىشود. 2
ظاهرا منظور ابنادريس از «واقع و حقيقت» مقدار يقينى است؛ زيرا به كار بردن اين واژه، در بيش آن مقدار، مجاز است؛ همچنان كه در «شفاء الصدور» آمده است. چون در لسان روايات، بلكه اهل شرع، كلمه حائر در غير آن محدوده، به كار نمىرود تا بگوييم كه مجازا به كار مىرود؛ بلكه اختلاف در مقدار و حد و مرز آن موضع است. از قاموس نقل كرديم كه حائر بخشى از زمين كربلاست كه امام حسين (عليه السلام) آنجا شهيد شده است. روشن است كه واژه «موضع» در سخن ايشان، به معناى قبر شريف نيست كه بعضى توهم كرده و گفتهاند: «حائر، همان قبر شريف است.» اين سخن برخلاف روايات و عرف و لغت است.
از اين همه، سرّ سخن علامه مجلس (عليه السلام) آشكار مىشود كه نخست اختلاف كلمات اصحاب در تعيين حدود حائر را نقل مىكند و مىگويد:
گفته شده كه محدوده داخل صحن حرم، حائر است. پس صحن و همه جوانب