11
الف. در اصطلاح اهل عرف
واسطه شدن براى دفع ضرر از كسى يا رساندن منفعتى به او. به عبارت ديگر: شخص شفيع نظر شخص صاحب قدرتى را در مورد زيردستانش عوض كند چه با استفاده از نفوذ خود يا ايجاد وحشت در او. 1
ب. در اصطلاح شرع
علامه طباطبايى در معنى شرعى شفاعت مىگويد: «واسطه شدن در رساندن نفع يا دفع ضرر از كسى به عنوان حكومت نه به عنوان مبارزه و تضاد» البته غرض از حكومت اين است كه موضوعى را از مورد حكمى خارج ساخته و داخل در مورد حكم ديگرى كند به طورى كه حكم اول شامل آن نشود نه اينكه حكم شامل آن بشود ولى به وسيله ايجاد ضد، آن را از كار بياندازد. 2
به ديگر سخن: «شخص شفاعتشونده موجباتى فراهم مىسازد كه از يك وضع نامطلوب و در خور كيفر بيرون آمده و به وسيله ارتباط با شفيع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگى گردد». 3
ج. فرق شفاعت در اصطلاح عرف و شرع
شفاعت در نزد عرف و شرع فرقهايى دارد كه در ذيل به چند مورد اشاره مىكنيم:
يك- شفاعت در اصطلاح عرف كه همان شفاعت در دنيا باشد لازم نيست از طرف فرمانروا و مشفوع عنده مجاز باشد؛ ولى در قيامت اذن خداوند شرط قطعى شفاعت است.