108در تبيين مراتب سير و سلوك اخلاقى، آرا گوناگون است. «محدّثان» كه اسلامشناسى آنان بر محور نقل است، مسائل اخلاقى و سلوكى را با برداشتهاى خاصى كه از قرآن و احاديث عترت (عليهما السلام) دارند تبيين مىكنند. «تكلّمان» نيز چون نسبت به اصول دين، بينش كلامى دارند، اخلاق علمى و سير و سلوك عملى را به روش متكلّمان تشريح مىكنند؛ امّا «حكيمان» چون بينششان بر مبناى حكمت متعاليه الهى است، اخلاق علمى و سير و سلوك عملى را به روال خاصّ حكمت تبيين مىكنند و «عارفان» كه جهان را بر اساس ظهور اسماى الهى مىبينند، اخلاق علمى و سير و سلوك عملى را به گونهاى ديگر تبيين مىكنند؛ ولى اگر حكيم بخواهد بيانهاى عارفان را به قالب فنّى درآورد كه هم از آيات و روايات دور نماند و هم از براهين عقلى مهجور نباشد، راهى را كه محقق طوسى طى كرده است، مىتواند معيار قرار دهد.
در نگاه علامه جوادى آملى، از آنجا كه تخلّق، سيرى باطنى و عمودى است و سير باطنى و عمودى نيز مانند سير ظاهرى و افقى، مسافت و مسيرى دارد و مسافت و مسير را مىشود به درجات گوناگون تقسيم كرد، سالكان اين راه سفرنامه خود را به صورت رساله سير و سلوك بازگو كردهاند و در حقيقت، اين آداب و سنن كه در ابتدا به عنوان «زاد المسافر» مطرح است، نتيجه رهاورد سالكان واصِل است كه به مقصد رسيدهاند و بهترين ارمغانى كه سالكان اين راه آوردهاند، اين است كه «نشانه» هر منزلى را به خوبى ارائه دادهاند.
كسى كه براى اولين بار اين راه را طى مىكند، آن را بدون نام و نشان مىپيمايد و علائم آن را در خود مىبيند و آنچه را كه يافت، علامت و منزلگاه معرفى مىكند تا براى ديگران پيمودن آن راه آسان باشد؛ مثل كوهنوردى كه قلّهاى را فتح مىكند، براى اولين بار با سختى، راه ناهموار آن را طى مىكند و هرجا كه براى قدم گذاشتن مناسب ببيند، علامتى مىنهد تا ديگران با كمك اين نشانهها راه را پيموده، آن قلّه را فتح كنند. اوليا و انبيا (عليهما السلام) ُاين راه را بدون معلم بشرى و با دشوارى پيموده و راههاى بسته را باز و علامتگذارى كردهاند و سالكان عارف، همه شاگردان آنها هستند. 1
نتيجهگيرى
نتيجهگيرى
اخلاق عرفانى، با منطق سلوكى و سازوكار پيمودن مقامات معنوى و روش تزكيه نفس شكل گرفت و خواجه طوسى در كتاب «اوصاف الاشراف» چنين منطق و روشى را در تفسير