87 باشد و او (موسى) را تنها سبب و وسيله بدانيم، در اين صورت تفاوتى بين زنده و مرده نيست؛ چرا كه مرده نيز كرامت دارد و اگر اغاثه حقيقتاً به خداوند و مجازاً به غير او نسبت داده نشود، استغاثه ممنوع است. از اينجا آشكار مىشود كه چرا وقتى ابوبكر گفت: «برخيزيد از اين منافق به رسول الله استغاثه كنيم»، پيامبر (ص) اين استغاثه را نفى فرمود و گفت: «به من استغاثه نشود، [بلكه] تنها به خداوند استغاثه شود». هرچند پيامبر در آن زمان زنده و قادر بود، لكن استغاثه حقيقى [نسبت به خودشان] را نفى فرمود و قصد آموزش به امت را داشت كه استغاثه حقيقى جز به سوى خدا نشايد.
نيز گفته خداوند آنجا كه مىفرمايد:
(لاٰ يَمْلِكُونَ الشَّفٰاعَةَ إِلاّٰ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً) (مريم: 87)
آنان هرگز مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى دارد.
در اينباره، برخى مفسران گفتهاند: مقصود از «عهد»، شهادت به وحدانيت خدا و نبوت محمد (ص) است. در اين صورت، معناى آيه اين است كه شفاعتكنندگان شفاعت نمىكنند جز براى آنان كه گفتهاند «لا اله الا الله» و آنان همان مؤمنان هستند؛ چنانكه خداوند مىفرمايد: (وَ لاٰ يَشْفَعُونَ إِلاّٰ لِمَنِ ارْتَضىٰ) ؛ «و آنها جز براى كسى كه خدا راضى ] به شفاعت براى او [ است، شفاعت نمىكنند». (انبياء: 28)
اما اينكه گفته شود مراد از (لاٰ يَشْفَعُونَ) اين است كه آنان صاحب شفاعت براى هيچ كس نيستند، معنايى دور است؛ چرا كه تقدير آيه چنين مىشود: « لاٰ يَمْلِكُونَ الشَّفٰاعَةَ إِلاّٰ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً »؛ «آنان مالك شفاعت براى كسى نيستند مگر كسى كه نزد خداى رحمان عهدى