36
3. نزاع اصحاب
در روايت ديگرى آمده است كه حباببنمنذر انصارى، رو به انصار كرد و گفت:
دست نگه داريد! مهاجرين زير سايۀ شما هستند و كسى نمىتواند بر ضدّ شما حكم دهد. مردم جز از رأى و عمل شما پيروى نمىكنند. عزّت، ثروت و سپاه نيرومند از آنِ شماست؛ پس اختلاف نكنيد كه در اين صورت، رأيتان فاسد و امور از دستتان خارج مىشود. شما رسول خدا را يارى كرديد؛ هجرت به سوى شما انجام گرفت؛ شما از نخستين ايمانآورندگان به پروردگاريد. به خدا سوگند! مهاجرين جز در شهر شما نتوانستند به صورت علنى به عبادت خدا بپردازند يا نماز را به جماعت برگزار كنند. عرب، فقط با شمشير شما تسليم شد؛ پس در امر خلافت، بيشترين سهم از آن شماست. حال اگر مهاجرين بدين امر راضى نمىشوند، دستكم بايد اميرى از ما و اميرى از آنها تعيين شود.
عمر در پاسخ حباب گفت:
هرگز دو شمشير در يك غلاف نمىرود و عرب به امارت شما رضايت نخواهد داد؛ زيرا پيامبر(ص)و اولىالامر از آنهاست. ما دليلى روشن و محكم بر اين ادّعا داريم. هر كس با ما كه خانوادۀ پيامبريم بر سر سلطنت و ميراث وى نزاع كند، گمراه يا گنهكار است و هلاك خواهد شد.
بار ديگر حباب برخاست و خطاب به انصار گفت:
دست نگهداريد و به سخن او و يارانش توجّه مكنيد. آنها حقّ شما را پايمال خواهند كرد، اگر با شما مخالفت ورزيدند، آنها را از شهر خود بيرون كنيد و خلافت را در دست بگيريد كه به خدا سوگند شما سزاوارتريد. آنها كه در گذشته تسليم اين امر نمىشدند، به وسيلۀ شمشيرهاى ما سر تعظيم فرود آوردند و اگر بخواهيد، دوباره چنين خواهيم كرد. به خدا قسم اگر كسى مخالفت كند، بينى او را با شمشير خواهم بريد.