92احاديث را در ذهن داشت. 1
و: سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى كه گستره زعامت و رهبرى وى بسيار وسيع بود؛ مخصوصا در اين اواخر بزرگترين فقيه و تنها مرجع زمان خود شده بود و كسى به پاى او نميرسيد. از لحاظ علمى و پژوهشى همچون دريايى خروشان بسيار باصلابت بود. شاخهها و فروع فقهى و همچنين متون اخبار و احاديث را در ذهن خود حاضر داشت. 2
ز: سيد محمد زينى، از راويانى بود كه مسائل و فروع فقهى و برخى از متون اخبار و احاديث در ذهن او ملكه شده بود. 3
ح: شيخ جواد بن شيخ محمد تقى بياتى نجفى، معروف به «ملا كتاب» ، فردى عالم، فاضل، محقق در علم اصول، باتقوا، پرهيزكار و زاهد بود. نزد بزرگان و علماى بلندآوازه مشهور بود كه شيخ به درجه اجتهاد رسيده؛ در حالى كه در سنين جوانى به سر ميبرد؛ چرا كه ايشان صاحب انديشهاى نافذ و درك و فهمى عميق بود و نسبت به متون اخبار و احاديث حضور ذهن داشت. خانهاش پيوسته محل رفت و آمد علما و اهل فضل بود. 4
5. ذكر طولانى تسبيح در ركوع
مرحوم شيخ محمد حرزالدين در شرح حال شيخ حسين نجف چنين نقل ميكند:
چه ميتوانم بگويم پيرامون كسى كه يگانه زمان و سرآمد همگان بود. كسى كه بزرگان به تقوا، پرهيزكارى و ادب او اعتراف كردهاند. به درجهاى از علم رسيده بود كه حضور بزرگان معاصرش يعنى علماى قرن سيزدهم را تحت تأثير خود قرار داده بود. . . نزديكترين مردم به سيد محمد مهدى طباطبايى بود؛ تا جايى كه همه امور بعد از سيد طباطبايى به وى واگذار شد. تنها امام جماعت عصر خودش بود و با اينكه نمازش طولانى ميشد و تا هفتاد ذكر در ركوع او شمرده بودند، اما با اين حال بزرگان در صف اول و بقيه مردم نيز پشت سرش ميايستادند و نماز ميخواندند. صبر و پايدارى او در برابر حوادث خارقالعاده بود و براى او هيچ تفاوتى نداشت كه در تندرستى و صحت كامل به سر برد يا در غم و اندوه باشد. شنيدم كه حدود بيست سال پيش بينايى يكى از چشمانش را از دست داده بود، اما هيچ كس از اين مطلب خبر نداشت. 5
6. گفتوگوى علمى دو شخصيت برجسته
حرزالدين ميگويد:
شيخ راضى نجفى، علامه و فقيه عراق يا بهتر بگوييم فقيه قرن سيزدهم بود.