65همان جا حضرت امام مكاسب ميفرمودند و ما هم به درس ايشان ميرفتيم. اصول آقاى خويى ميرفتيم و فقه حضرت امام. مباحثه هم ميكرديم. اين دو سفر با زن و بچه بود و سفر سوم سال 1349 مشرف شدم. كه امام مشرف بودند.
فرهنگ زيارت: درباره سيره زيارتى امام بفرماييد؛ خاطره يا نكتهاى داريد؟
آيتالله مؤمن: امام مدتى كه من آنجا بودم، بعد از نماز مغرب و عشاء ميآمدند و در بيرونى مينشستند. اندرونيشان هم كه خيلى كوچك بود. حياطش اندازه همين حياط اينجا بود. بعد صحبتهايى ميكردند، سؤالاتى ميكردند و آقايان متفرق ميشدند و حضرت امام مشرف ميشد به حرم حضرت امير (عليه السلام) . ميآمدند از پايين پا رو به روى حضرت ميايستادند و ظاهراً زيارت امين الله را ميخواندند. بعد هم باز برميگشتند از همان پايين پا ميرفتند بالاسر و نماز زيارت ميخواندند و شايد زيارت جامعه كبيره را هم ميخواندند.
فرهنگ زيارت: درباره زيارت كربلاى ايشان نكتهاي هست؟
آيتالله مؤمن: وقتى به كربلا مشرف ميشدند، يك نفر كه ارادت به ايشان داشته، در همان بينالحرمين منزلى را تدارك ديده بود. از حرم حضرت امام حسين (عليه السلام) بيرون ميآمديم و يك خيابان تقريباً ده پانزده مترى بود. بين حرم حضرت امام حسين و حرم حضرت ابوالفضل (عليهما السلام) سمت راست و چپ همه مغازه و بازار بود. بعد از اين بازارها كه تمام ميشد، يك كوچهاى بود در پشت بازار كه منزل حضرت امام آنجا بود. وقتى ايشان به حرم مشرف ميشد، ظاهراً زيارت عاشورا ميخواند.
فرهنگ زيارت: گويا امام در طول زندگى به زيارت عاشورا انس خاصى داشتند؟
آيتالله مؤمن: اين را من از بعضى برادرانى كه پاسدار من بودند نقل ميكنم. از الطاف خداوند اين پاسدارهايى كه پيش من بودند، ميبردندشان خدمت حضرت امام براى اين كه از ايشان پاسدارى كنند. همان اولين پاسدارى كه براى ايشان گذاشتند، از بستگانمان بود. ميگفت: امام هر روز زيارت عاشورا ميخواندند با صد لعن و صد سلام. و ميگفت وقتى آقا تهران بودند اخبار هم گوش ميكردند. يك راديوى كوچك داشت و اين راديو دستشان بود. همان موقع كه داشتند صد سلام زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) را تكرار ميكردند، اين