161طلاب و مجتهدان نيز حركت نمودند:
«چون آتش من تندتر بود، با چند نفرى، يك روز قبل از حركت آخوند رفتيم به كاظمين؛ ديديم اهالى بغداد از همه مذاهب جهت استقبال و اظهار همدردى تا يك فرسخى بيرون شده بودند؛ يعنى تا يك فرسخ طناب خيمهها به همديگر وصل بود؛ كانّه زمين آسمان پرستاره بود و جمعيت نيز از هر رقم موج مىزد. پنجاههزار قشون و رجال دولت عثمانى و سفراى دول، تماما حاضر بودند براى تماشاى قوت و شوكت اسلام. آن وقت من فهميدم و سفير روس ترسان و لرزان بود. ما در حسينيه كاظمين كه مدرسه كوچكى است، منزل نموديم و از عشاير اطراف كاظمين نيز دههزار با اسلحه و حوسهكنان به استقبال تا محموديه رفتند و اين قوت و شوكت اسلامى با آن اوج گرفتنش، يك دفعه خاموش و مستقبلين خائبا مراجعت نمودند كه آخوند در سر موعد نيامد و نخواهد آمد. آخوند خراسانى قرار بود براى توسل به مسجد سهله رود و پس از آن، حركت نمايد. صبحگاهان خبر غير منتظره فوت او، نجف را به يك تعزيهخانه مبدل ساخت و «سهله رفتن، رمز بوده؛ اصل به سفر رفتن رمز بوده؛ به ايران رفتن رمز بوده؛ به وطن اصلى رفته» . مجالس عزاى آخوند تا روز عاشورا ادامه داشت و