142اندوهناك شوند براى فقدان ينابيع [و چشمههاى] علم ايشان.
فاضل اشكورى در كتاب «محبوب القلوب» در احوال خاتم الحكماى يونانيها ارسطاطاليس فرموده است:
چون ارسطو در مدينۀ اسطاغيرا از دنيا رحلت نمود، اهل آنجا استخوانهاى او را جمع كردند، پس از آنكه پوسيده شده بود و در ظرفى از مس گذاردند و او را دفن كردند در يك موضعى، و آن مكان را مجمع [و محل گردهمايى] خود قرار داده و در آنجا جمع ميشدند از براى مشاوره در اُمور و كارهاى بزرگ و هر وقت از فنون علم و حكمت برايشان مشكل ميشد، قصد آنجا را مى نمودند و بر سر قبر او نشسته و مشغول مناظره و مباحثه ميشدند تا آنكه واضح ميشد برايشان مشكلاتشان، و چنان اعتقاد داشتند به آمدن به موضعى كه استخوانهاى ارسطاطاليس در آن دفن شده بر عقل ايشان ميافزايد و اذهان ايشان را پاكيزه و تلطيف ميكند و نيز اين را تعظيمى از براى ارسطو ميدانستند بعد از مرگ او و باعث تأسف بر فراق و حزن و اندوه بر آن فجيعه و مصيبت فقدان ينابيع حكمت او ميدانستند.