22 دريافت كردهايم و در ذهنمان تجزيه و تحليل و هضم نموده و به آنها سامان دادهايم و منظومه فكرى ما هم آنها را در خود جاى داده است. بر اين اساس، وقتى فكرى جديد و انديشهاى مخالف با آنچه در ذهن داريم، وارد مىشود، مكانيسم دفاعى ذهن فعال مىشود و پادزهر توليد مىكند؛ به همين ترتيب، ممكن است باز در مقابل اين پادزهر، پادزهر ديگرى باشد. روند زايش و پويش انديشه انسان اينگونه است كه فكرى را مىپذيرد و فكرى را از دست مىدهد؛ از فكرى دفاع مىكند و در مقابل انديشهاى مقاومت مىنمايد. ازاينرو نمىتوانيم جايى را نقطه پايان مباحث نظرى و ذهنى بدانيم؛ بهويژه در مباحث دينى كه بخشى از اين گنجينه، مربوط به عالم غيب است؛ مثلاً دليل مىآوريم و مىگوييم كه ما معتقديم، خلافت بعد از پيامبر (ص) بايد اينگونه مىبود و نشد، و دلايلى بر آن ارائه مىكنيم؛ مخاطب اشكالهايى بر دليل ما وارد مىكند و ما به اين اشكالها پاسخ مىدهيم. دوباره او بر پاسخهاى ما، نقدى وارد مىكند و اين روال همچنان ادامه دارد. به قول مولوى:
رگرگ استاين آب شيرين آب شور
تا قيامت ميرودچون نفخ صور
مناظرههاى اعتقادى مذهبى بهگونهاى نيست كه مثلاً شيعيان به همه آنچه اهلسنت باور دارند، تسليم شوند يا اهلسنت همه آنچه را شيعيان مىگويند، بپذيرند و پرونده بحث مورد نظر بسته شود. بلكه بايد قبول كنيم كه هر يك از اين مباحث ذهن ما را تا حدودى راضى مىكند و البته ممكن است كسى نيازمند توضيح و دليل بيشترى باشد؛ براى نمونه، مرحوم علامه حلى «مِنهاجُ الكرامة» را نوشت، و در مقابل آن، ابن تيميه،