159عراقىها به رهبرى پيشوايان دينى، حركتى بيگانه از افكار و فرهنگ عراقى و مايه گرفته از تحريكات خارجى در تركيه يا روسيه و مانند آن است، و گاه نيز آن را حركتى دينى مىدانستند كه به پشتوانه تعصبات كوركورانه دينى و طمع نمودن علما و بزرگان در رياست دنيايى به ظهور رسيده است! اين نگاه بدبينانه، خود بهانهاى است براى ناحق جلوه دادن حركات مردمى و بهحق نشان دادن تلاشهاى استعمارى و اشغالگرانه.
پس از انقلاب
انقلاب عراق كه خاستگاه آن شهر سيدالشهدا (ع) بود، براى عراق موجوديت و استقلال به ارمغان آورد و اشغالگران انگليسى را به اين باور رساند كه اين سرزمين همچون ديگر مستعمرات نيست. از اين رو حكومت بريتانيا ناچار به تشكيل حكومت مردمى و ملى در عراق شد و براى اين كار، «سِر پِرسى كاكس» را كه پس از آشوبهاى عراق، سفير انگلستان در ايران قرار داده بود، به عراق فراخواند و از او خواست تا مقدمات تشكيل حكومت را آماده كند. وى در انجام اين كار با مواضع قاطعانه عالمان دينى كه رهبرى يگانه انقلاب را بر عهده داشتند، روبهرو شد و دريافت كه جز به نظر ايشان، آتش انقلاب فروكش نخواهد كرد و هيچ دستور و قانونى تا بر ايشان عرضه نشود، عملا رسميت نخواهد يافت.
پس از نظرخواهىهاى گسترده در سرتاسر عراق از بزرگان قبايل و بزرگان و علما، با 96درصد رأى اعضاى مجلس وزرا، «امير فيصل بن حسين» ، شريف مكه زمامدارى عراق را بر عهده گرفت.