157كه در نخستين روزهاى اشغال، تلگرافى از سوى علماى نجف و كربلا به رئيس نيروهاى انگليسى فرستاده شد كه در آن، به آنها خير مقدم گفته بودند. فرماندۀ انگليسى نيز در جواب از حسن توجه علما تشكر كرده و آرزو كرده بود كه ورود انگليسىها مايۀ آرامشبخشى به عراق و محافظت عتبات مقدسه و بازگرداندن آسايش و رفاه گذشته باشد. 1
وى همچنين مىگويد:
همه به ديده ترديد به وضعيت جديد مىنگريستند و باور اينكه روزگار آشفتگى و فتنه به پايان رسيده و كشور عراق در آستانۀ تجربۀ روزهاى آزادى و آسودگى است و انگليسىها به حقيقت، دلسوز مردم عراق و نگران وضع نابهنجار اين كشورند، بسيار مشكل بود.
روزگار پس از اشغال براى عراق، آبستن رويدادهايى خطير بود و در سياست دنيا و تحت تأثير قرار دادن روابط بين دولتها، بسيار مؤثر و دخيل؛ از جمله اينكه در 30 تشرين 1918 جنگ ميان دولت عثمانى و انگليس به پايان رسيد و بيانيه انگليسى - فرانسوى به عراقىها وعده داد كه در انتخاب و دخالت مردم، ادارۀ حكومت و نظام سياسى عراق به خود ايشان واگذار شود.
در پى اين تصميم، حاكمان انگليسى در لندن بر آن شدند تا دربارۀ شكل حكومت عراق، اين امر را به همهپرسى بگذارند و مردم در اين سهمورد، نظر خود را ابراز نمايند:
1. آيا موافقيد يك دولت متحد، با هدايت انگليس كه حدود آن از موصل تا خليج را در بر مىگيرد، تشكيل شود؟
2. در اين حالت، در رأس اين حكومت يك حاكم عربى باشد يا غيرعرب؟
3. اگر حاكم بايد عربى باشد، چه كسى را براى اين امر مناسب مىبينيد؟
سركردگان نيروهاى انگليسى در عراق كه اشغال آن سرزمين به هدايت آنان بود و تازه جاى پايى براى خود يافته بودند، با اين تصميم موافق نبودند؛ بهويژه «آرنولد ويلس» جانشين فرماندۀ كل. ازاينرو دست به كار تدابيرى شدند تا نتيجه همهپرسى همان چيزى باشد كه آنها مىخواهند. با توجه به اهميت شهرهاى مقدسى همچون كربلا و نجف و نقش اساسى آنها در سير تحولات سياسى و فرهنگى و وجود عالمان و نيروهاى متعهد و آگاه، رسيدن به آن نتايج دلخواه، برنامههاى خاص و تدابير ويژهاى مىطلبيد؛ اگرچه چندان آسان و زودبازده نبود.