71
د) پدرم يكى از عابدان بود
يحيى بن زيد بن على نيز درباره پدرش گفت: خداى رحمت كند پدرم زيد را؛ به خدا سوگند كه او يكى از عابدانى بود كه شبها روى پاى خود ايستاده نماز مىخواند و روزها روزهدار بود و در راه خدا نهايت تلاش و جهاد خود را داشت.
ه) نماز و مناجات با خدا
پيش از اين گفتيم كه زيد بن على جامع علم و اخلاق و فضيلت و جهاد بود. او همانند پدرش امام زينالعابدين (عليه السلام) هنگام مناجات با خدا، غرق مناجات مىشد. محمد بن خالد اين حالت عرفانى را در راه مكه و مدينه از او ديده است و براى سعيد بن جبير نقل كرده است كه گفت: به محمد بن خالد عرض كردم كه زيد را در قلب مردم عراق چگونه يافتى؟ گفت: من از مردم عراق براى تو سخن نمىگويم؛ بلكه با تو از مردى به نام نازلى كه در مدينه بود، سخن مىگويم. نازلى گويد: در سفرى با زيد بن على به مكه همراه او بودم. او را ديدم كه نخست نماز واجب را مىخواند و سپس بين نماز تا نماز ديگر پيوسته نماز مىخواند. همچنين تمام شب را نماز مىخواند و بسيار تسبيح مىگفت و اين آيه را مرتب بر زبان جارى مىساخت: (وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ) . 1پس شبى براى ما نماز خواند و پيوسته همين آيه را تا نيمهشب تكرار كرد. وقتى كه از خواب بيدار شدم، ديدم هنوز دستهاى خود را به سوى آسمان بلند كرده مىگويد: الهى! عذاب دنيا آسانتر از عذاب آخرت