157اعظمى معزول كند، اين قصد شاه توسط عضدالملك و جمعى ديگر از خدمه، به اطلاع ميرزا آقاخان رسيده بود. عضدالملك به اين اتهام و به جرم خبرچينى چوب خورد و از خلوت همايونى اخراج گرديد؛ اما به دليل قرابت با مهدعُليا (زيرا پدرش موسىخان برادر صُلبى ملكجهان خانم مهدعُليا مادر ناصرالدينشاه بود.) حكم شاه اعتبار چندانى نيافت. سبب اعتبار عضدالملك دو ويژگى بود: يكى راستگويى و صداقت و ديگر، رعايت ظواهر شرعى و شهرت به تقدّس. 1
در سال 1285 ق پس از درگذشت ميرزا محمدحسين قزوينى (متوفى 1284ق) ملقّب به «عضدالملك» گرديد و در همين سال مُهردار شاه شد. در 1288 كه اميراصلانخان مجدالدوله، دايى شاه به حكومت خوزستان منصوب شد، شغل وى كه خوانسالارى (نظارت بر آشپزخانه حكومتى) بود، به مدت كوتاهى به عينالملوك ملقب به «عينالملك» فرزند شيرخان اعتضادالدوله داده شد و بعد به عضدالملك واگذار گرديد. در همين سال حكمرانى منطقه مازنداران به وى واگذار شد. در سفر عتبات ناصرالدينشاه در 1287 و نيز در سال 1290 همراه شاه به اروپا رفت. در همين ايام علاوه بر داشتن سمتهاى پيشين، عهدهدار ايلخانىگرى ايل قاجار شد. در 1292 به جاى ميرزا كاظمخان نورى نظامالملك، وزير دادگسترى گشت. شاه در شعبان 1304 قمرى عضدالملك را رئيس صندوق عدالتخانه كرد و باغ لالهزار به ديوانخانه عدليه اختصاص داده شد. 2
روابط دربار، علما و مردم
با وجود آنكه عضدالملك از سران مهمّ قاجارها و كارگزار برجستۀ اين سلسله بهشمار مىرفت و نفوذ بسيارى در تشكيلات دربار داشت، اما گويى تا حدودى حسابش از ديگر رجال قاجار كه در پى خيانت به مردم و سرسپردگى به بيگانگان، عياشى و مفاسد و ابتذال بودند، جداست و اگرچه نمىتوان از خبط و خطاها و لغزشهايش به سادگى گذشت، اما مىتوان برخى خصال و حالات مثبت را در وى ديد. به همين دليل اعتمادالسلطنه كه او را از نزديك مىشناخت و با او در ارتباط بوده، مىگويد: عضدالملك را مىتوان از چهار نفر آدم حسابى بيرون آورد. 3ميرزا يحيى دولتآبادى هم اين رجل سياسى قاجار را فردى معتدل و مؤدب معرفى كرده است. 4