97محمد، فقه حنبلى را نزد پدرش آموخت و پس از مرگ پدر، به اظهار عقايد خود و انكار قسمتى از اعمال مذهبى مردم پرداخت و جمعى از مردم را با خود همراه ساخت، تا آنكه به «درعيه» يكى از شهرهاى معروف «نجد» رفت و امير درعيه محمد بن مسعود (جدّ آلسعود) به ديدار وى آمد و عزت و نيكى را به او مژده داد) . شيخ محمد نيز قدرت و پيروزى بر همه بلاد نجد را به وى بشارت داد و بدين ترتيب ارتباط ميان شيخ محمد و آل سعود آغاز گرديد. 1
محمد بن عبدالوهاب كه از نوجوانى به مطالعه كتابهاى تفسير، حديث و عقايد پرداخته بود، تحت تأثير عقايد «ابن تيميه» و شاگردانش «ابن قيم جوزى» و «ابن عبدالهادى» قرار گرفت و انديشه آنان را سرمشق خود قرار داد؛ از اينرو، از آغاز جوانى، بسيارى از اعمال مذهبى مردم «نجد» را زشت مىشمرد و در سفرى كه به مدينه داشت، در آنجا توسل مردم به پيامبر (ص) را نزد قبر آن حضرت ناپسند شمرد و هنگامى كه به بصره رفت، مدتى در بصره ماند و با بسيارى از رفتار و اعمال مردم مخالفت ورزيد؛ ليكن مردم بصره وى را از شهر خود بيرون راندند) . به هر روى، وى دست از افكار ابنتيميه نكشيد؛ بلكه در اين مسير گام فراتر نهاد، تا جايى كه عموم مسلمانان را كافر و مشرك دانست و كليه بلاد اسلامى حتى مكه و مدينه را كه هنوز به دست وهابيان نيفتاده بود «دارالحرب» و «دارالكفر» ناميد و جنگ با مسلمانان و اشغال آن اماكن مقدس و از بين بردن همه شعائر دينى و اسلامى را بر پيروان خود واجب شمرد.
پدر و برادر و استادانش از گفتار و رفتار او پى برده بودند كه او در آينده باعث گمراهى مردم خواهد شد؛ به همين سبب وى را سرزنش كرده، مردم را از ارتباط با وى بر حذر مىداشتند) . سرانجام پيشبينى آنها به حقيقت پيوست؛ زيرا وى بدعتهايى گذاشت و افراد نادان را گمراه كرد و با پيشوايان دينى به مخالفت برخاست، تا آنجا كه اقدام به تكفير مؤمنان نمود؛ به طورى كه پنداشت زيارت قبر پيامبر (ص) و توسل به حضرتش و ديگر انبيا اولياى الهى و زيارت قبورشان شرك است! 2
آيتالله جعفر سبحانى در اين باره مىنويسد:
از بزرگترين نقاط ضعف برنامه زندگى شيخ همين است كه با مسلمانانى كه از عقايد كذايى او پيروى نمىكردند، معامله «كافر حربى» مىكرد و براى جان و ناموس آنان ارزشى قائل نبود) . كوتاه سخن اين كه «محمد بن