196قوام هم كه از مدارس كهن نجف است، همانجا بود و افراد وابسته به جماعت مقتدى صدر آن را مديريت مىكردند. قصد راه دادن ما را نداشتند، اما به هر زبانى بود داخل شده، نگاهى به آن انداختيم.
سپس به مقبره شيخ طوسى رفتيم كه باز بود و درس هم در كنار آن برقرار بود. مدرس آقاى شيخ هادى آل راضى كه تا اين اواخر در قم اقامت داشت و اكنون به اينجا آمده تدريس مىكند هم آنجا بود. پنجاه نفرى هم حاضر بودند. فاتحهاى خوانديم. به حياط اين مدرس آمديم. در اين سمت، قبر آيتالله سيد محمدمهدى بحرالعلوم عالم معروف بود. تصاوير بيستودو نفر از شهداى خاندان بحرالعلوم به ديوار چسبيده بود. واقعا سوزناك بود. اكثر قريب به اتفاق روحانى و جوان. همه اينها به دست صدامىها كشته شدهاند و معمولا جنازه و مقبرهاى هم ندارند. گفتند كه آقاى سيد محمد بحرالعلوم كه عضو شوراى حكم بود، زمانى گفته بود كه اگر شيطان هم حاضر باشد، با او عليه صدام متحد مىشويم! خانوادهاى كه اين قدر آسيب ديده، چه چيزى جز اين مىتواند بگويد؟
ديدار با آيتالله العظمى سيد محمدسعيد حكيم
سپس براى زيارت امير مؤمنان (ع) عازم حرم مطهر شديم. مرقد حضرت يك بناى بزرگ است شامل يك صحن كه ساختمانى در وسط آن قرار دارد و ضريح هم در ميان آن است. چندين در دارد كه يك در سمت مرقد شيخ طوسى است كه به همين جهت به باب شيخ طوسى شناخته مىشود. روبهروى آن، باب قبله است. دو طرف ديگر هم باب العمارة و باب الساعة. بازرسى بدنى شديم؛ البته از روحانيون چندان بازرسى نمىشود. موبايلها را مىگيرند. آقاى معراجى يك زيارت امين الله خواند و قدرى دعا و زيارت كرده، بازگشتيم تا به منزل آيتالله سيد محمدسعيد حكيم سبط مرحوم حكيم برويم. ايشان از جمله مراجع كنونى نجف است.
جالب است بدانيم كه از چهار مرجع فعلى مقيم نجف يكى ايرانى است (آيتالله سيستانى) يكى عرب است (آيتالله محمدسعيد حكيم) ، يكى افغانى (آيتالله فياض) و يكى هم پاكستانى (آيتالله شيخ بشير نجفى) . تقريبا همه چيز حكايت از آن دارد كه مراجع نجف به طور دربست مرجعيت آيتالله سيستانى را به عنوان مرجعيت عليا پذيرفتهاند و كمترين ابهام و ترديدى در آن وجود ندارد.