188يك بار هم بنده اشاره به نقش ايشان در حوادث اخير كردم و ستودم. ايشان افزود بايد صبر كنيم ببينيم چه مىشود: «شاهنامه را بايد آخرش را خواند» .
توجه ايشان به آثار غربىها هم جالب است. ايشان تأكيد كرد كه آثار آنها اين تفاوت را با آثار ما دارد كه آنها كارهاى گذشته را تقويم تاريخى مىكنند. به هر حال به نظر مىآمد كه هرچه از آن قبيل آثار دستشان بيايد، مطالعه مىكنند. مجموعا تأكيد داشتند: اصلا نه در عرفان، نه افكار ديگر، بحث مخالفت و موافقت فعلا در كار نيست. من همه چيز را مىخوانم. اين يك مرحله مهم است.
توجه ايشان به تطور عقايد جالب بود. متأسفانه ايشان اجازه ضبط اين صحبتها را نمىدهند. حاضر به تحرير مجدد نوشتههاى چاپ نشده خود هم نيستند. اجازة گرفتن تصوير و فيلم هم به كسى نمىدهند. سخنرانى هم براى مردم ندارند. درس ايشان هم سالهاست كه تعطيل شده است. همه اينها سبب شده تا افكار و شخصيت ايشان ناشناخته بماند.
آقاى مهدوى راد چند بار از ايشان خواست كه اجازه چاپ كتاب تعادل و تراجيح خودشان را بدهند. فرمودند كه اينها افكارى بوده كه در همين حد من گفته يا نوشتهام و نمىخواهم چاپ بشود. من، وجودم و نوشته هايم متعلق به امام زمان (عج) است. هر كس مىخواهد، مىتواند استفاده كند. ايشان روى نكته اخير چند بار تكيه كرد و فرمود: اگر كسى مىتواند، از همانها استفاده كند، اما بيشتر از اين نمىشود؛ يعنى اگر كسى آنها را به دست آورد و استفاده كرد، اشكالى ندارد. آقاى مهدوى درخواست ديگرى را مطرح كرد و آن چاپ بحث تحريف قرآن بود كه به هر حال انتشار آن از سوى يك مرجع تقليد براى دفاع از شيعه، مهم است. ايشان فرمود: به عنوان نظر من مىتوانيد نظرم را درباره عدم تحريف قرآن اعلام كنيد؛ اما چاپ آن بحثها فعلا مقدور نيست. ايشان افزود كه زمان صدام هم كسى كتابى نوشت و عقايد اهل سنت را درباره تحريف به صورت تاريخى از اول به اين طرف آورد؛ مثلا آيه رجم و قصه بز عايشه و. . . من گفتم چه لزومى دارد كه اينها منتشر شود؟ آدمى كه خانهاش شيشهاى است، نبايد به خانه همسايه سنگ بيندازد. مگر شما مىخواهيد اين چند نفرى هم كه در نجف ماندهاند را از بين ببرند؟ !
آثار آقاى مهريزى هم كه درباره مسائل فقهى و مسائل مربوط به زنان بود به ايشان داده شد. ايشان به شوخى فرمودند كه چه حقوقى را به زن دادهايد؟ مثلا رياست جمهورى يا. . . ؟ اما بدانيد مسئله در اينجا توقف ندارد و همينطور جلوتر مىرود و چيزهاى ديگر مىخواهند.
ضمن صحبتها، آقاى عابدى نام يكى از مراجع قم را بردند كه ايشان شهرت را حجت مىداند. آقاى سيستانى سكوت معنادارى كرده، بحث را عوض كردند و فرمودند در بحث