181رخ نداده است. در تأمين امنيت، گروههاى زيادى فعاليت مىكنند. علاوه بر پليس، «منظمه البدر» و نيروهاى مردمى سخت تلاش مىكنند.
شهر كربلا در حال حاضر محل نفوذ خاندان شيرازىهاست كه از قديم در اين شهر بودهاند. مدرسىها هم برو بيايى دارند و يك شبكه خبرى با نام «كربلا نيوز» راهاندازى كردهاند. تصاويرى از مرحوم آيتالله سيد محمد شيرازى و برادرش آيتالله سيد صادق شيرازى در شهر بود. با اينهمه، شهر از نفوذ طرفداران جماعت مقتدى صدر خالى است. به همين دليل در اينجا خبرى از درگيرىهاى نجف نيست و هرچه بوده، از سوى طرفدارانى بوده كه از شهرهاى ديگر به اينجا آمدهاند.
بازگشت به نجف و زيارت امير مؤمنان (ع)
ساعت دوازده شب بود كه عازم بازگشت شديم. راننده مطمئن بود، اما برخى از دوستان براى رفتن در اين وقت شب ترديد كردند. آقاى سيد عباس شهرستانى هم گفت كه خودش در اين وقت به نجف نمىرود. با اينحال حركت كرديم. شب جمعه بود و انتظار مىرفت كه اين مسير خلوت نباشد، اما چنان خلوت بود كه يقينكرديم بسيارى مثل آقاى سيد عباس شهرستانى تصميم مىگيرند. چندين بار ما را نگه داشتند، اما سريع اجازه عبور مىدادند.
تا اينجا ما فقط يك بار نيروهاى امريكايى را ديديم كه فكر مىكنم در همان نزديكى ديوانيه بود. وقتى نيروهاىامريكايى از جادهها عبور مىكنند، ماشينهايى كه از مقابل مىآيند، بايد كنارى بايستند تا نيروهاى امريكايى رد شوند تا مبادا دست به عمليات انتحارى بزنند. اما گفتند كه در مسير نجف و كربلا يك پادگان متعلق به آنها هست. فكر مىكنم جاىهاى ديگرى هم مستقر هستند، اما به دور از چشم مردمند و فقط در مواقع خطر خود را نشان مىدهند.
بالاخره با اضطراب به نجف رسيديم. يكسره به خانه محل سكونت رفته، خوابيديم. واقعا خسته بوديم. اما مشكل عمده، نبودن برق بود. چندين ساعت متوالى برق نيست و ژنراتورهاى برق هم قادر به تأمين برق كولرهاى گازى نيستند. بنابرين يا بايد در حياط خوابيد يا زير پنكه. اما مشكل اين بود كه اغلب اوقات همين ژنراتور هم كار نمىكرد!
صبح ساعت 5.8 به سمت حرم شتافتيم. مسيرى كه مىآمديم، از شدت خرابى و ويرانى و عدم نظافت، واقعا ناراحتمان كرد. از منطقهاى كه ماهها قبل ميان نيروهاى مقتدى و امريكايىها