65سرزمين خود بنيان نهند كه مايه مباهات آن ديار باشد و ماندگارش سازد؛ هرچند كه خود همچون ستارگان صبحدم، يكبهيك غروب كردند و نقش تمدنى و علمى برخى از اىشان در گذر زمان رنگ باخت و رو به زوال نهاد.
شهر «حلّه فيحاء» نيز چنين سرنوشتى داشته است. جايگاه رفيع عالمان و مجمع شاعران و سرزمينى كه پيشگامان انديشه و دلاوران عرصه دانش را در خود گرد آورد و ميدانى شد براى رقابت و همآوردى ايشان. حلّه، نام خويش را به تعدادى از بزرگان علم و معرفت بخشيده و به «حلّى» معروفشان ساخته است؛ چندان كه مردم درباره ايشان به اشتباه مىافتند كه منظور از «حلّى» كدام عالم فرزانه است: «علامه» يا «محقق» ، «ابن بطرسق» يا «ابن ادريس» فلان يا فلان. شاعران نيز در اين ميدان با عالمان رقيبند، تا كداميك از ايشان در تصاحب گوى مجد و عظمت، پيش از همه شايسته لقب «حلّى» باشد.
با تولد شهر حله، دانش و علم نيز زاده شد و از خانوادهها و قبيلههاى اصيل عرب، دانشوران بسيارى پا به عرصه گيتى نهادند. در ريشهيابى اين شكوه بىبديل علمى، شيخ محمد حسين كاشف الغطا چنين گويد:
علاوه بر استعداد و نبوغ ذاتى و ذوق سرشار و لطف حلّىها، خاك پاك و هواى فرحانگيز و شيرينى آب اين سرزمين، مزيد بر علت بود و از همين جهت، حلّه، به حلّه فيحاء «خوش آب و هوا و سبز و خرم» شهره گرديد. دهها، بلكه صدها تن از استوانههاى علمى اماميه و پايههاى محكم اين مذهب، همچون ابنادريس، محقق و خاندان بزرگوارش «بنىسعيد» و پسرعمويش يحيى بن سعيد صاحب «الاشباه و النظائر» ، و آلطاووس و آلمطهر همچون علامه پدرش سديد الدين و فرزندش فخرالمحققين و بسيارى ديگر، در اين شهر پرورش يافتند و پرآوازه گشتند. 1
از جمله فرزانگان پرورش يافته در دامان شهر حلّه كه در همين شهر رحلت كرد و به خاك سپرده شد، علامه ابنادريس حلّى است. اين نوشته، گزارشى كوتاه از زندگى اين عالم بزرگ و ديدار از مرقد شريف وى است؛ مرقدى كه رمزى از رموز استعداد و نبوغ و عظمت و عقل اسلامى را در همه ابعادش در خود جاى داده است.