38در مسير نجف به بغداد كار مىكردند، مسكو مسكو صدا مىكردند و مسافرين نجف را سوار مىنمودند! تا اينكه مرحوم آقاى حكيم مجبور شد اين فتوا را بدهد كه «الشيوعية كفر و الحاد.» (يعنى كمونيسم، كفر و الحاد است) اين فتواى ايشان بود. روزنامه «الثوره» كه وابسته به حزب حاكم بود، در مقالهاى به ساحت آيتالله حكيم جسارت كرد و ايشان را متهم كردند به اين كه از آمريكا حمايت مىكند؛ چون در آن ايام دو قطب بود: آمريكا و شوروى. قطب سومى وجود نداشت. اگر با كمونيستها نبودى، نتيجه مىگرفتند كه حتما با آمريكا هستى. مرحوم آقاى حكيم به عنوان اعتراض نجف را ترك كرد و به كوفه رفت. پس از ايشان آقاى مدنى هم كه خدا رحمتش كند و درس شرح لمعه مىگفت و شاگردانش زياد بودند، در همان مسجد مقابل مدرسه وسطاى آخوند درس مىگفت. آقاى مدنى آنها را جمع كرد و رفت در مسجد كوفه اعتصاب كرد. ايشان از اول انقلابى بود. عليه شيوعىها (كمونيستها) و بر له آقاى حكيم اين كار را كرد. اين حركت باعث شد كه عشاير عرب هم قيام كردند وبه حركت درآمدند تا اينكه حكومت عقبنشينى كرد.
حضرتعالى از شاگردان خاص حضرت امام (ره) بوديد؛ آيا وقتى نهضت شروع شد، در نجف بوديد؟
حقيقت مطلب اين است كه در ابتداى نهضت، همه علما از امام حمايت كردند؛ ولى بعدا كه از ايران فشار آوردند و ايشان را از اينجا تبعيد كردند، بعضى از آقايان برگشتند. من آن موقع در نجف بودم. همانطور كه در اينجا الان جامعه مدرسين داريم، در آنجا هم يك جمعى از مدرسين جمع شديم. عرب و عجم اعلاميههايى در جهت حمايت از امام نوشتيم و تنظيم كرديم. حتى آنها را به ايران هم مىفرستاديم، اما بعداً متوجه شديم آن كسى كه به وسيله او مىخواستيم اين اعلاميهها را به ايران بفرستيم، آنها را به ايران نمىفرستاد و همه را در خانه نگه داشته بود.
درباره چگونگى ورود امام به نجف بفرماييد.
در آبان سال 1344 كه امام وارد عراق شد و از كربلا به سمت نجف حركت كرد، استقبال خيلى مهمى از ايشان صورت گرفت. من هم تا منطقه «خان النص» به استقبال امام رفتم. بعد امام جهت بازديد به منزل ما هم آمد. همان روبهروى منزل مرحوم مظفر بوديم كه امام به