194نيز در مقطع تاريخى مورد بحث، هر دو دسته صفات (فضايل و رذايل) را داشتند؛ اما از آنجا كه صفات و خلقيات منفى آنها در رفتار با امامان شيعه و اهل بيت عصمت (عليهم السلام) ، خاطرهاى زشت و تلخ از اين شهر در تاريخ به جاى گذاشت، از اينرو بيشتر نويسندگان و تحليلگران تاريخ اسلام، اين صفات را به عنوان ويژگىهاى كوفيان ذكر مىكنند و از صفات مثبت آنان غافل مىمانند. به عقيده نگارنده، شناخت جامع خلقيات اهل كوفه، مبتنى بر آگاهى از صفات منفى و مثبت آنهاست و اين جز با بررسى مقاطع مختلف تاريخى امكانپذير نيست؛ زيرا در برههاى از تاريخ، صفات نيكآن مردم بروز نموده و در برههاى ديگر، صفات زشت آنها تجلى يافته است؛ اما از آنجا كه صفات زشت كوفيان، آثار دهشتبارى در قرن اول، پديد آورد، از اينرو، سهم بيشترى از اين تحقيق، به بررسى اين صفات اختصاص يافته است.
فصل چهارم كتاب، مربوط به وضعيت اقتصادى شهر كوفه است و در آن به چگونگى داد و ستد و معاملات، تاريخ تجارت، دامدارى، كشاورزى، شغلها و حرفهها و درآمدها و هزينههاى حكومت كوفه پرداخته شده است. در اين فصل درباره تاريخ تجارت آمده است:
هنگام بنيانگذارى شهر كوفه در سال 17 هجرى در زمان خلافت عمر، تجارت نه تنها در كوفه، بلكه در همه مملكت اسلامى در ركود به سر مىبرد؛ زيرا اولاً مردم سرگرم فتوحات و كشورگشايى بودند و ثانياً غنايم و نيز برقرارى حقوق ساليانه «عطاء» به وسيله دولت، نياز مادى آنان را برطرف مىكرد. ابوسفيان كه خود تاجر بزرگى بود، هنگام تصويب برقرارى عطاء به وسيله عمر، به او چنين گفت: «اگر تو چنين مقررىاى براى مسلمانان برقرار كنى، آنها به اتكاى آن، تجارت را رها خواهند كرد» . عثمان پس از روى كار آمدن، مردم مدينه را به سرمايهگذارى در شهرهاى ايران و كوفه، تشويق كرد. هدف اصلى او اين بود كه اصحاب پيامبر اكرم (ص) را در شهرهاى مختلف پراكنده كند تا هم از مزاحمت آنان براى خود در مدينه بكاهد و هم باعث تضعيف سياستمداران شهرهاى ايران شود، تا مبادا به طمع حكومت افتند. همزمان با اين سياست، به علت كم شدن فتوحات و به دنبال آن، غنايم و نيز وجود پول نقد فراوان در كوفه و رشد جمعيت و همچنين موقعيت استراتژيك كوفه، موجبات رشد سريع تجارت در كوفه فراهم شد.