126كار لشكركشى نيز براى ايران و روم بسيار مهم بود. مىگويند بنيانگذار اصلى آن لُهراسب بوده است و شاپور دوم، پسر هرمز دوم كه از 310 تا 379 فرمانروايى كرد و به «شاپور ذوالاكتاف» موسوم بود، آن را از نو ساخت تا يادگارى باشد از آن پيروزى كه در اين حدود بر گورديانوس امپراتور روم يافته بود و نيز براى آن كه در وقت ضرورت، هنگام نبرد با روميان، به كار آيد. به همين سبب آن را «فيروز شاپور» خواندهاند و چون در مواقع عادى و صلح، انبار توشه لشكريان بود و هنگام جنگ، محل ذخيره سلاح جنگجويان، به انبار هم معروف بود. گذشته از ايرانيان كه در انبار به مرزدارى و نگهبانى مشغول بودند، اعراب نصارا هم در آنجا فراوان بودند. هم نسطورىها در اين ديار كليسا و دستگاه داشتند و هم يعقوبىها؛ به علاوه از يهود هم افرادى در انبار مىزيستند. 1
يعقوبى مىگويد:
آخرين سرحد پارس از طرف فرات، انبار بود؛ سپس به مرزهاى روميان مىرسيد و از طرف دجله سپس به مرزهاى روم مىرسيد؛ مگر آن كه با دستاندازى و نيرنگ، ايرانيان بر خاك روميان و بسا كه روميان به خاك ايران قدم مىگذاردند. 2
به نظر مىرسد كه شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه حيره، به حيات سياسى و اجتماعى ادامه مىداد. فرمانروايان ساسانى كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را كه از آغاز سلطنت خويش آنها را به سرپرستى قلمرو عربى خود (در مرز عربستان) برگزيده بودند، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان و خدم و حشمشان را هم از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر فيروز شاپور تأمين مىكردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر همزيستى مسالمتآميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مىگويند اولين كسى كه به زبان عربى مطالبى مىنوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از عبدالله بن عباس نقل شده است كه يكى از انباريان خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط حجازى قريشيان از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه چون سلحشوران مذكور بر انبار غلبه يافتند و مردم اين سرزمين از آنها ايمن گرديدند و از مخفىگاههاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه اهالى انبار به زبان عربى مطالبى مىنويسند. 3