26در غير اين صورت، محدود ساختن دليل و هدايت در آيات قرآن باعث مىشود بسيارى از اصول و فروع دين، گمراهى باشد؛ براى مثال دو ركعتى بودن نماز صبح و چهار ركعتى بودن نماز ظهر، عصر و عشا و سه ركعتى بودن نماز مغرب بايد به تعبير نويسنده گمراهى باشد؛ زيرا هيچيك از آنها در آيات قرآن ذكر نشدهاند. درحالىكه تاكنون كسى چنين نگفته است. بنابراين سخنان پيامبر مىتواند همانند آيات قرآن دليل و مستند باشد؛ هم در اصول و هم در فروع. بنابراين در مسئله عصمت ائمه عليهم السلام ، هم آيههاى قرآنى و هم سخنان پيامبر مىتوانند دليل معصوم بودن آنان از گناه باشد. در نتيجه سخن نويسنده كه اظهار داشته است: «بايد دلايل، به ويژه در اصول عقايد، آيات قرآن باشد»، سخنى بىاساس است.
پاسخ دوم
اثبات برخى از اصول عقايد با قرآن ممكن نيست و استدلال به آيات قرآن براى اثبات آنها موجب دور خواهد شد. عقيدهاى مهمتر از عقيده به وجود خداى سبحان و صفات او وجود ندارد. براى اثبات وجود خدا ممكن نيست به آيات قرآن استدلال كرد؛ زيرا براى اينكه بتوان از آيات قرآن به منزله دليل براى عقايد استفاده كرد، بايد ابتدا وجود خدا را ثابت كرد و آنگاه ثابت كرد قرآن كتاب اوست. بنابراين اگر بخواهيم وجود خدا را با آيات قرآن ثابت كنيم، لازم مىآيد با يك واسطه وجود خدا را با وجود خدا ثابت كنيم كه اين توقف شىء بر خودش خواهد بود كه در
اصطلاح به آن دور گويند.