38 خليل(ع) تأسى نمودهاى و دماغ شيطان را به خاك ماليدهاى؟» گفت: « نه!»
فرمود: «پس به حقيقت، با حجرالأسود كه محل ميثاق و عهد الهى است مصافحه نكردهاى و در مقام ابراهيم(ع) نايستادهاى و در آن مقام مقدس نماز نخواندهاى؟»
بعد فرمودند: «آيا بر سر چاه زمزم رفتى و از آب آنچاه نوشيدى؟» عرض كرد: «چرا!»
پرسيد: «آيا در نيت تو بود كه الحال بر سر اطاعت و بندگى در رسيدهاى و چشم از گناه و معصيت پوشيدهاى؟» عرض كرد: «نه!»
فرمود: «پس به حقيقت بر سر آن چاه نرفتهاى و از آب آن چاه ننوشيدهاى».
بعد پرسيد: «آيا بين صفا و مروه رفتوآمدكردى و در بين آن بقعۀ مطهره راه رفتى؟» عرض كرد: «چرا!»
پرسيد: «آيا در آن حال نيت كردى كه در حال خوف و رجا در اطراف بارگاه سلطان قدم مىزنى و در انديشه قبول شدن و به حضور پذيرفتن يا رد شدن رفتوآمد مىكنى؟» عرض كرد: «نه!»
فرمود: «پس در حقيقت سعى بين صفا و مروه نكردهاى و در آن بقعۀ مطهره قدم برنداشتهاى و رفتوآمد ننمودهاى».
بعد پرسيد: «آيا به سوى منا خارج شدى؟» عرض كرد: «چرا!» پرسيد: «آيا نيت كردى كه مسلمانان را از شر دست و زبان و دلت ايمنسازى؟» عرض كرد: «نه!»
فرمود: «پس در حقيقت به زمين منا نرفتهاى».