37بعد پرسيد:«آيا طواف خانه كردى و دست بر اركان مقدس آن رساندى و سعى بين صفا و مروه نمودى؟» عرض كرد: «چرا! انجام دادم».
پرسيد: «وقتى سعى كردى، آيا در نيت تو بود كه از هر كسى روى برتافته و بهسوى حقتعالى روى آوردهاى و به بارگاه قدس او آمدوشد مىكنى؟» گفت: «نه!»
فرمود: «پس به حقيقت طواف خانه نكردهاى و استلام اركان ننمودهاى، و سعى بين صفا و مروه بهجا نياوردهاى».
بعد پرسيد: «آيا با حجرالأسود مصافحه كردى و در مقام ابراهيم خليل(ع) توقف نمودى و در آن مقام مقدس نماز خواندى؟» عرض كرد: «چرا! انجام دادم».
در اين وقت صداى صيحه و ناله امام(ع) بلند شد، بهطورىكه نزديك بود روح از بدن شريفش مفارقت كند و مىگفت: «آه آه!»
پس فرمود: «اى شبلى كسىكه مصافحه كند با حجرالأسود، مانند آن است كه مصافحه كرده باشد با خداى خود. پس نظر كن اى ناچيز مسكين و ضايع مكن اجرى را كه خدايش بزرگ قرار داده و نشكن عهد و پيمان خود را با خداى خود، به واسطه مخالفت و معصيت».
بعد پرسيد: «وقتىكه پشت مقام ابراهيم(ع) ايستادى، نيت كردى كه از آن حال به بعد بر هر طاعتى ايستادگى نمايى و از هر معصيتى دورى كنى؟» عرض كرد: «نه!»
پرسيد: «وقتى در آن مقام نماز خواندى، در نيت تو بود كه به ابراهيم