122يافت و ازاينرو آثار جاودانهاى از آنان در ايران و عراق به جاى مانده است. كسى كه بر حالات آنان آگاه باشد و تاريخ شيعه را بداند، درمىيابد كه دوران صفويه روزگار شكوفايى تشيع بوده است، نه شكلگيرى آن. اين موضوع خدشهناپذير است و جز اشخاص ساده و نادان با آن مخالفت نخواهند كرد.
پايه و اساس تمام ديدگاههاى بىارزش در تحليل تاريخ شيعه و منشأ شكلگيرى آن، همه امورى فرضى هستند كه بر پايه خطا بنا شدهاند و آن، پذيرفتن اين مطلب نادرست است كه تشيع پس از رحلت پيامبر(ص) بر جامعۀ اسلامى عارض گرديد. خداوند كسانى را كه به عمد دروغ مىگويند، ببخشد و از گناه ما و آنان درگذرد.
لغزش جبرانناپذير؛ سخن دكتر فياض
دكتر عبدالله فياض، پنداشته است كه تشيعى كه به معناى دوستى على(ع) است، در سه مرحله شكل گرفته است:
1. تشيع معنوى
او مىگويد: بذر تشيع به معناى معنوى آن در روزگار پيامبر كاشته، و پيش از رسيدن على به خلافت كامل شد. وى سپس دلايلى را در اينباره ذكر مىكند و احاديث «يومالدار» يا «آغاز دعوت» و احاديث غدير و آنچه را پيامبر دربارۀ على فرمود، كه به او همچون اميرالمؤمنين سلام كنيد، نقل كرده است.