48
آغاز سفر
هنوز خورشيد روز جمعه، 27 محرم سال 1393ه.ق، (2 آذار مارس 1973م - 11 حوت 1 1351ه.ش) غروب نكرده بود كه همه چيز براى مسافرت آماده شد. بار و بنه سفر و ابزارها و وسايل لازم و ذخيره آب و غذا در صندوقهايى قرار گرفته بود. تنها يك چيز را در اين سفر كم داشتم و آن رفيق بود. من برخلاف بيشتر مردم تا حد امكان از مصاحبت با مردم در سفر به چند دليل پرهيز مىكنم: همسفر رشته افكارم را قطع مىكند؛ درحالىكه كار من همراه با انديشيدن و فكر كردن در طى سفر است. هرگاه من قصد رفتن دارم، او قصد توقف و استراحت دارد. و چون من سحرخيز هستم، او تعلل مىورزد.
از اين رو با توكل بر خداى عزّ و جلّ و بعد با تكيه بر اين همراه آهنين، يعنى ماشين جيپ استيشن كه در طول سفر و در طى سفرهاى متعدد، حتى يكبار مرا بر زمين نگذاشته، سفرم را آغاز كردم.
روز اول سفر
ساعت 6 صبح روز شنبه، برابر با 28 محرم و سوم آذار و 12 حوت از منزلم در ميدان اسلام در مكه مكرمه حركت كردم. خورشيد هنوز طلوع نكرده بود و آسمانى زيبا و ديدنى همراه با وزش ملايم نسيم از هر سو پيش چشمم بود. روز اول فصل بهار بود و فصل بهار در تهامه بسيار زيباست. بيشتر روزها، ابرهاى زيادى در پهنه آسمان گسترده شده و اين بهترين وقت براى سفر در اين سرزمين است. درحالىكه هوا هنوز تاريك بود و بايد در روشنايى نور اتومبيل حركت مىكردم، به راه افتادم.