262به نام الوطيه رسيديم كه چهارده كيلومتر يعنى نزديك ده كيلومتر به حساب عربى قديم از الاثايه فاصله داشت. الوطيه يا الوطأة دهكدهاى متروك بود كه ديوارهايى از سه طرف آن را فراگرفته بود. و نخلهايى داشت كه تشنگى آنها را خشكانده بود. در سمت چپ جاده، مسجد شمسى قرار دارد كه با ديوارههايى از سنگ مشخص شده و بعيد نيست كه همان مسجد رسول خدا باشد. صاحب مناسك گفته است كه در پنج ميلى العرج مىباشد. عبدالله بن عمر از العرج مىآمده و خورشيد غروب مىكرده و او نماز ظهر را در اين مكان خوانده است. از وادى العرج تا اينجا نزديك هشت كيلومتر، يعنى چيزى نزديك به پنج ميل بوده است.
الحَفاة
از الوطيه خارج شديم. جاده به سمت جنوب بازگشت و در دشتى كه در طول وادى يدعا بود، پيش رفت. بعد از بيست كيلومتر از شرف الاثايه، يعنى چهار كيلومتر از الوطيه، جاده وارد سراشيبى شد كه به آن الرصفه مىگفتند. اين سراشيبى بين دو كوه قرار داشت و از دره و گردنهاى در جاده القاحه عبور مىكند و يكى از وادىهاى القاحه است كه در سمت العرج مىباشد. در بالاى الرصفه، آب اليدعه و الرصفه تقسيم مىشود. يكى در الجى و همه وادى الصفراء و ديگرى در القاصه و بعد به الابواء مىريزد. الرصفه ناميده شده، چون بسيار ناهموار بوده و بدين سبب آن را سنگفرش و صاف و هموار نمودهاند تا شتربانان بتوانند به راحتى با كاروانهاى خود از آن عبور كنند. اينجا اولين سرزمين 1 عوف است. بعد از 23 كيلومتر، از شرف الاثايه به الحفاة رسديم كه نسبتاً وسيع است؛ مانند ميدانى كه سه وادى در آن گسترده شده است. و وادى مشهور القاحه ظاهر شد. اين وادىهاى فرعى سهگانه يعنى الرصفه و دره فيد و درهاى كه از شمال الحفاة