244آنجا بندرى بود كه در كنار آن نخلستانهايى متروك وجود داشت. مركز امارت و مركز پليس كه از لحاظ ادارى تابع بدر بود و پاسگاهى مرزى كه در آنجا فرود آمديم. بهترين ساختمان اين دهكده، ساختمان مركز امارت بود كه در كنار آن مدرسه ابتدايى پسرانه وجود داشت. ساكنان الرايس مخلوطى از زبيد و بنىصبح بودند كه هر دو از حرب هستند. اما دهكده در محدوده بنىصبح قرار دارد و سرزمين آنها به طرف شرق گسترده مىشود؛ به طورى كه غيقه و ثافل اكبر را در بر مىگيرد و چشمههايى در پشت بدر در سمت مدينه هم متعلق به آنهاست.
***
الجار
از پاسگاه الرايس به سمت شمال خارج شديم و از ميان دهكده عبور كرديم. حدود پنجاه خانه در آن وجود داشت. بعد از طى ده كيلومتر در البريكه بوديم؛ نامى كه امروزه به شهر تاريخى الجار در اين محل اطلاق مىشود. در مسيرى به دور خليجى كه بين پاسگاه و آثار به جا مانده از الجار فاصله انداخته بود، به حركت خود ادامه داديم؛ خليجى كه بندرى قديمى دارد و همواره محل توقف كشتىهاى كوچك بوده است.
به بلندىهايى كه از شرق مشرف بر اين خليج بود، رفتيم كه بيشتر آثار الجار زير آن قرار داشت. بقاياى چشمهاى خشكيده و ويران شده را ديديم و قلعهاى كه در خاك مدفون شده بود. حلقههايى سنگى كه در سنگ فرو رفته بود و براى بستن كشتىهايى بوده است كه در اينجا لنگر مىانداختهاند.
شهر تاريخى الجار
الجار شهرى تاريخى است كه شبيه جده امروزى بوده و درياى سرخ در اطراف اين شهر پيشروى كرده است كه به آن درياى الجار مىگويند. تا قرن ششم