129 و راه سلطانى كه اين راهها همواره تابع امنيت هر منطقه بوده است. گاهى كاروانها از راه بدر مىرفتهاند و گاهى از راه السقيا و گاهى از غيقه. زمانى كه السقيا امنيت خود را تا حد زيادى از دست داد، اين راه به مرور زمان متروك شد. وقتى كه ماشين جايگزين كاروانهاى شتر شد، راه انبياء احياء شد. از اين رو السقيا بهطور كلى از بين رفت و خانههاى مسكونى آن ويران شد و مردم آنجا را ترك كرده و هيچگونه آثار آبادانى در آن وجود ندارد و به تدريج زندگى در آنجا خاموش شده است.
اين شهر تاريخى 1 در اثر تغيير مسير حركت ماشينها مهجور و متروك مانده و امروز به شهر مردهاى مىماند. مركز حكومتى آن، تابع امارت الفرع است و دستگاه تلگراف و مخابرات كه از شعاع كاربرد آن آگاهى ندارم، به چشم مىخورد و چيزهاى ديگرى كه نياز به ذكر آنها نيست.
تِعهِّن و لَحَى جَمَل
از مدرسه امالبرك خارج شدم و از راهى كه آمده بودم، بازگشتم. پس از طى دو كيلومتر در سمت چپ وادى تعهّن در برابرم ظاهر شد. وادى تعهّن از القاحه از شرق، از كوه عوف (قدس) شروع شده و در نزديكى قسمتى از امالبرك (السقيا) كه در جانب الثبره است، ختم مىشود و بعد از اينكه سه كيلومتر در وادى القاحه امتداد يافته، به آبگير تعهّن مىرسد. آبگيرى متروك و ويران كه در سمت چپ وادى، در پايين آن، زمينى گسترده شده كه در آن نخلهايى در حال خشكيدن و كندههاى نخلهاى خشكيده و كانالهاى قنات كه با سنگ درست شده و خانههاى ويران و بلندىها و تپههاى رملى مانند ديده مىشود. درحالىكه در تعهّن به طرف شرق پيش مىرفتم، در برابر خود كوه بلند عوف را ديدم.