127 ديده مىشد و در اطراف آن زراعت مختصرى متعلق به قبيله العُبدَه به چشم مىخورد. بعد در نوزده كيلومترى چاه مبيريك به البستان رسيدم كه مزرعهاى معروف در وادى ثقب است و آبى گوارا دارد. ساعت 9/30 بود كه مقابل مزرعه توقف كردم.
السُقيَا 1
پس از نوشيدن چاى از البستان خارج شدم. مسير جاده در جهت شمال با انحراف به سمت چپ، از وادى ثقب گذشت و با عبور از مسيل وادى ثقب و دره ياج ادامه پيدا كرد و به فاصله ده كيلومترى از البستان در نزديكى چشمهاى كه الثَّبره ناميده مىشود، وارد حاشيه سمت چپ وادى القاحه شد. زراعت مختصر و چند خانه ويران و مخروبه در اطراف اين چشمه كمآب به چشم مىخورد. بهطور مستقيم مسير خود را در وادى ادامه دادم. مسير پر از پستى و بلندى ناشى از نرمى بستر جاده بود و چرخهاى ماشين بر روى آن مىلغزيد. در نقاطى از جاده، آثارى از سنگفرش و علامتهاى جاده قديم به چشم مىخورد كه بيشتر آنها را سيل با خود برده بود. مسير جاده از هرشى، در كنار چاه مبيريك شروع مىشود و به ترتيب به سقيا و به العرج و المَسِيجيد مىرسد. بعد جاده به سمت غَيْقَه برمىگردد و ابتدا به المَلَف يعنى ملف غَيقَه و به دنبال آن به الشُفَيَّه يعنى گردنه العَرج و سپس به المَسِيجِيد مىرسد. زمانى كه به تعمير و هموار ساختن اين جاده اقدام كردهاند، دوباره مسير جاده عوض شده و از مستوره شروع شده به بَزوَاء و در پى آن به ترتيب به بدر و الحمراء و المسيجيد تا مدينه مىرسد. بعد از هفت كيلومتر در السقيا به مزارع كوچكى رسيدم. در سمت چپ خود وادى السنويه را (كه به السنيان جمع بسته مىشود) داشتم كه اطراف آن را درههايى كه