136
امام و مسئلهْ طهارت و نجاست
حجه السلام و المسلمين محمود قوچانى:
وقتى در نجف باران مىآمد و كوچهها وضع بدى پيدا مىكرد و گلى مىشد، امام بدون كمترين وسواسى مسير منزل تا مسجد شيخ انصارى را در همان كوچههاى گلى طى مىكرد (و به نماز مىرفت) . روزى يكى از علماى تهران كه از بستگان ما بود، به نجف مشرف شد. او از شاگردان امام در قم بود. ما خدمت امام رسيديم. او به امام عرض كرد: آقا! گرچه من از روايات و مسائل و احكام، بىاطلاع نيستم، امّا در طهارت و نجاست گرفتار وسواس هستم و در وضو گرفتن نيز وسواس دارم؛ مىخواهم چيزى از شما بشنوم كه مرا راحت كند. امام فرمود: ما اگر در زندگى ائمه (عليهم السلام) و رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) دقت كنيم، در آن زمان اين شير آب و اين امكانات نبود و در هر منزلى اگر ثروتمند بود، يك چاهى بود كه با دلو از آن آب مىكشيدند و نيازهاىشان را رفع مىكردند و در هيچجا روايتى از تاريخ زندگى ائمه (عليهم السلام) نيامده كه مثلاً دربارهْ طهارت و نجاست آبى كه از چاه مىكشند، احتياط كنند و احتياط و وسواسى مطرح نشده است. بنابراين، رفتار آنها براى ما حجت است؛ عمل معصوم براى ما حجت است و آنها غير از اين، روش ديگرى نداشتند و ما هم بايد پيرو آنها باشيم. 1
القاب و عناوين
حجه السلام و المسلمين محمود قوچانى:
هنگامى كه چاپ اوّل كتاب «تحرير الوسيله» تمام شد. اين القاب و عناوين روى جلد كتاب درج شده بود: «تحرير الوسيله، سماحة آيةالله العظمي زعيم الحوزات العلميه الامام الخميني» . كتاب به تدريج جلدسازى و تمام هزار نسخهْ كتاب آماده شد و چاپخانه هم آنها را به منزل امام منتقل كرد. هنگامى كه امام كتاب را ديد، مرا خواست. من به حضور ايشان رسيدم. ايشان كتاب را برداشت و به من نشان داد و فرمود: اين چيست كه روى كتاب نوشتهايد؟ كتاب را به سمت من انداخت و گفت: دروغ به اين بزرگى! من طلبهاى بيش نيستم؛ آن وقت شما مىنويسيد: زعيم الحوزات العلميه (رئيس حوزههاى علميه) و بعد فرمود: شما حق نداريد حتى يك عدد از اين كتابها را توزيع كنيد. همه را جمع كنيد و بريزيد داخل شط كوفه. من گفتم اگر اجازه بفرماييد شايد بتوانم براى اين زركوبى پشت جلد علاجى بيابم كه خود جلد هم تلف نشود. امام فرمود: همين كار را بكنيد. . . . من