125گرفتند؛ امّا پس از پايان ملاقات، اطرافيان آقاى حكيم كه فكر مىكردند اين عكسها قرار است در روزنامه چاپ شود و امام مىخواهد به اين وسيله براى خودش مقامى دست و پا كند، فيلمها و عكسها را از فيلمبردار و عكاس گرفتند! 1
ملاقات امام با مراجع
آيةالله سيد عباس خاتميزدى:
پس از ملاقات شخصيتها با امام، امام نيز تصميم گرفت كه به ديدن آنها برود و به دليل مرجعيت و تشخص و خصوصيات آقاى حكيم، اوّل به ديدار ايشان رفت و پس از احوالپرسى، به آقاى حكيم پيشنهاد كرد تا به ايران سفر كند و اوضاع را از نزديك ببيند و به گفتههاى ديگران اعتماد نكند؛ امّا نظر آقاى حكيم اين بود كه نبايد در مقابل دستگاه ظالم حرفى زد و خودش را پيرو امام حسين (عليه السلام) مىدانست. امام به ايشان فرمود: امام حسن (عليه السلام) ياور نداشت، وگرنه ايشان هم همان كارى را مىكرد كه امام حسين (عليه السلام) انجام داد و به آقاى حكيم گفت: شما جلو بيفت؛ ما پشت سر شما هستيم. شما به ايران برويد و قضايا را از نزديك ببينيد و جلو بيفتيد و در مقابل دستگاه ظلم بايستيد. من هم از ياران شما مىشوم و به دنبال شما حركت مىكنم؛ امّا آقاى حكيم در جواب حضرت امام چيزى نگفت. 2
تدريس امام در نجف
حجةالاسلام والمسلمين محمدحسن اخترى:
اندكى پس از ورود امام به نجف، رژيم بعث براى خانهنشين كردن امام، توطئه ديگرى چيد؛ امّا برخى فضلا و علماى نجف مانند: آيةالله راستى كاشانى، آيةالله كريمى مازندرانى، آيةالله قديرى، آيةالله خاتم يزدى و آيةالله رضوانى نزد امام رفتند و از ايشان خواستند كه در حوزهْ نجف به تدريس بپردازد. امام فرمود: حوزهْ نجف نياز به درس ندارد و اين همه درس و اين همه علما اينجا هستند و من اينجا تبعيدم و چون مدت تبعيد من مشخص نيست، نياز به درس نيست. امّا آنان اصرار كردند و سرانجام امام پذيرفت و قرار شد كه ايشان در مسجد شيخ انصارى در بازار كه نزديك محل سكونت امام بود و در ساعاتى كه هيچ تداخلى با ساعات درس ديگر علما نداشته باشد، درس بدهد و سرانجام درس فقه از بيع مكاسب را شروع كرد. 3