56
سومين دليل: روايات تحريف
تحريف كتابهاى گذشته آسمانى، از رواياتى كه درباره آنها وارد شده، روشن است. اما هيچكس نمىتواند، به استناد نص قرآنى، درباره تحريف قرآن سخن بگويد و اين موضوع، خود، بهترين گواه بر تحقق وعده الهى درباره حفظ قرآن و صيانت آن از تحريف است.
آرى، با وجود برخى روايات مربوط به تحريف قرآن، در كتابهاى اهلسنت و شيعه، در واقع شدن يا واقع نشدن تحريف، اختلاف به وجود آمده است و تمام كسانى كه قائل به تحريف قرآن شدهاند، تنها به اين روايات استناد كرده و نتوانستهاند به خود نص قرآنى تمسك جويند. ازاينرو، سزاوار است كه درباره همين روايات، و مقدار دلالت آنها بر اين مطلب، سخن گفته شود.
ترديدى نيست، احاديث بسيارى از طريق شيعه و سنى روايت شده است كه «بر افتادن و تغيير برخى سورهها و آيات و نيز جملهها و اجزاى جملهها و كلمات و حروف در گردآورى نخستِ دوران ابوبكر و همچنين در گردآورى دوم دوران عثمان دلالت دارد.
روايات مزبور را شيعه در جوامع معتبر روايى و ديگر كتب خود و اهلسنت در صحاح خويش، نظير صحيح بخارى و مسلم و سنن ابوداوود، نسائى و احمد و ديگر جوامع و كتابهاى تفسير، روايت كردهاند». 1
در مقام پاسخ از اينگونه رواياتى كه ادعا مىشود بر تحريف دلالت