43شود مىتواند براى شناخت اوضاع اقتصادى آن دوره بسيار روشنگر باشد. توجه به اقتصاد، از نظر قيمت اجناس خوراكى، به طور ضمنى، اطلاعاتى هم در باره مواد خوراكى رايج، انواع غذاها و حتى شيوه تهيه آنها به دست مىدهد. وى تقريبا تمامى هزينه هاى سفر را از خريد يك نان تا پرداخت ماليات به امير جبل، حتى هر اندازه كم، ثبت كرده و بدين ترتيب مىتوان در صورت جمع آنها، مجموعه پولى كه وى براى خود و برادرش پرداخت كرده است به دست آورد. طبيعى است كه در اينجا نمىتوان به همه اين امور پرداخت، اما اشاراتى خواهيم داشت.
از كوهپايه كه عبور مىكند تأكيد بر اين دارد كه « كسب آنها غالباً عبا بافى است». در باره قيمت اجناس عباراتى شبيه عبارت زير را فراوان مىبينيم آنجا كه در باره بادكوبه مىنويسد: «سبزيجات خوب آنجا پيدا مىشود. همه جور متاعى كه در عالم است، آنجا مىگويند هست، اما همه گران حتى همان سبزيجاتش هم گران است. مثلاً ميرزا رضا يكدانه ترب گرفته بود به دو كپك كه هر كپكى يك شاهى ماست و چند دانه تربچه گرفته بود. آن هم به دو كپك. نانش گيروانكه [گروانكه \واحد وزن معادل 375 گرم] يك عباسى بود كه يك من شاه، سه هزار و يك عباسى كه ما مىشود. ماست،گيروانكه نيم قران بود. گوشتگيروانكه سنيزده شاهى. پنير گيروانكه نهصد دينار. زغالگيروانكه سه شاهى. قند يك من شاه چهارده هزار. تتن سيگار بسته دانه نيم شاهى».
در استانبول هم گزارش ديگرى از قيمتها مىدهد: «امروز كه پنجم عيد نوروز است، باقلا در اينجا فراوان ديده مىشود. يك حقه آن را صد درم دهنار [نار: 4 مثقال] كم، يك قران مىدهند. ديروز قند خريديم چهار حقه [280 مثقال] به چهار هزار و دهشاهى. چاى لمسه خريديم نيم حقه به شش هزار. يك پارچه سبز به جهت عمامه و شال قد به دو منات. وجه تذكره عثمانى هر نفرى سه مجيدى و سه قروش، مجيدى نه هزار ما هست، كرايه منزل يك قروش به روايتى دو قروش وجه طراده كه سوار شديم وقتى كه از كشتى پايين آمديم. دو قروش وجه يك ساعت از مغازه عمر