40نمىتوان حكم به كفر و ارتدادش كرد. بايد توجه داشت كه اينگونه عبارات مجاز و اسناد فعل به سبب است؛ مانند:
«بنى الأمير المدينة» همانگونه كه در اين عبارت نسبت بنا و ساخت و ساز شهر را به امير مىدهند؛ چون سبب اين كار او بوده است، در اينجا نيز چون پيامبران و اولياء اللّٰه سبب استجابت دعا هستند، مجازاً نسبت فعل را به آنها مىدهند و از آنها درخواست مىكنند.
از طرفى به صرف احتمال خلاف معناى مجازى، نمىتوان حكم به كفر و ارتداد گوينده داد؛ زيرا در اينگونه موارد، كه گوينده مسلمان و معتقد به توحيد و مبانى اسلامى است و مىداند غير از خداوند هيچكس ديگرى قادر بر چنين كارهايى نيست، علم قطعى و يقينى حاصل مىشود كه مراد وى، معناى حقيقى كلمه نيست بلكه مقصودش مجاز در اسناد است و بس!
امر نهم: معناى عبادت
بايد توجه داشت كه وقتى اسلام طلوع كرد، برخى از واژگان عرب، به معانى جديدى منتقل شدند؛ مانند «صلاة»، «زكات»، «صيام» و «حج» كه در لغت به معناى مطلقِ دعا، رشد و نمو، امساك و قصد بودند، ولى پس از اسلام، معانى ديگرى از آنها اراده شد. بعضى از آنها نيز در معانى حقيقى خود باقى مانده و هيچگونه تغييرى