28مىباشد.
بديهى است اگر مقصود همان معناى ظاهرى و حقيقى آنها باشد لازمهاش قول به تجسيم و تحيّز و مكان داشتن خداوند است كه محل حوادث قرار خواهد گرفت و اين قول به اجماع اهل عقل باطل است!
ب: مجاز در اسناد:
مجاز در اسناد جايى است كه كارى يا چيزى را به طور مجاز به كسى نسبت دهند؛ مثلاً به جاى اينكه روياندن گياه را به خدا نسبت دهند و بگويند: «أَنْبَتَ اللّٰهُ البقْلَ» مجازاً به دليل اينكه زمان روييدن آن فصل بهار است، آن را به ربيع نسبت مىدهند و مىگويند: «أَنبتَ الرّبيعُ البقل» ؛ «فصل بهار گياه روياند!»
همچنين است وقتى كه مىگويند: «جَرَى النّهرُ» منظور اين نيست كه جوى آب خودش حركت كرد بلكه منظور اين است كه آب در داخل جوى جارى شد. به قرينۀ اينكه نهر و جوى، محل جريان آب است، مجازاً جريان آب را به خود نهر نسبت دادهاند.
و آنگاه كه مىگويند: «بَنَى الأميرُ المدينةَ» اسناد در اينجا نيز مجازى است؛ زيرا امير سبب و آمر اين كار بوده، لذا نسبت ساخت و ساز را مجازاً به او بر مىگردانند نه به كارگر و بنّا كه حقيقتاً دست اندر كار ساخت و ساز بودهاند.