29از اينگونه مجازهاى در اسناد، در قرآن و روايات نيز فراوان به چشم مىخورد كه چند نمونه از آن را مىآوريم:
1 . ...وَ إِذٰا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيٰاتُهُ زٰادَتْهُمْ إِيمٰاناً... 1 در اين آيه، با اينكه زياد كنندۀ ايمان، خداى تبارك و تعالى است، اما چون آيات سبب و وسيلۀ ازدياد ايمان هستند، لذا ازدياد را مجازاً به آيات نسبت داده است.
2 . در آيۀ: يُذَبِّحُ أَبْنٰاءَهُمْ ، با اينكه عامل اصلى كشتار فرزندان بنىاسرائيل، اتباع و پيروان فرعون بودند، ولى چون فرعون سبب و آمر اين كار بوده، عمل ذبح و كشتار به او نسبت داده شده است.
3 . يَنْزِعُ عَنْهُمٰا لِبٰاسَهُمٰا ، با اينكه لباس آدم و حوّا بهوسيلۀ خداوند از بدنشان بيرون آورده شد، اما چون ابليس سبب اين كار بود، لذا نزع لباس به او نسبت داده شده است.
و موارد بسيار ديگر كه قرآن، روايات و محاورات اهل لسان، آكنده از اينگونه مجازها است.
بنابراين، اگر مسلمان موحد و خداپرستى بگويد «أنبَتَ الرّبيعُ البَقلَ» همين مسلمان بودنِ او قرينۀ حاليه و عقليّهاى خواهد بود بر اينكه او در اسناد، معناى مجازى را اراده كرده نه معناى حقيقى را؛ زيرا مسلمان موحد هرگز كفر نخواهد گفت. همين طور اگر مسلمان موحّدى بگويد: «اى