63
اصول اساسى مذهب حنبلى
1. قرآن كريم و سنت؛ احمد بن حنبل افزون بر قرآن و سنت متواتر، به مقتضاى روايت واحد نيز عمل مىكرد، اگرچه در ميان صحابه به آن خبر عمل نشده و خلفا حتى با آن مخالفت كردهاند. ابن حنبل هيچ عمل و رأى و قياس و اجماعى را مقدم بر حديث صحيح نمىدانست و حديث ضعيف نيز اگر دليل محكمى عليه آن نباشد، قابل اعتماد و بر قياس مقدم است.
2. فتواى صحابه؛ در صورت فقدان نصّ، به فتواى صحابه رجوع مىشود.
3. انتخاب از ميان اقوال صحابه در صورت اختلاف آنها؛ هر قولى كه مرجّحى از كتاب و سنت داشت يا قولى كه مربوط به اعلم بود، همچون خلفا، آن قول مقدم است.
4. حديث مرسل؛ احاديث مرسل از احاديث ضعيف محسوب مىشود، ولى احاديث ضعيف را از اقسام حديث حسن شمرده نه حديث باطل و منكر و متّهم.
5. قياس؛ در موارد ضرورت از قياس استفاده مىشود. 1علاوه بر اصول پنجگانۀ بالا، در صورت فقدان نص و اثَر و در صورتى كه مشابهت براى تمسّك قياس موجود نباشد، مىتوان به استصحاب وجودى و عدمى تمسك كرد. همچنين فقه حنبلى در صورتى كه استصلاح و مصالح مرسله، با مقاصد شريعت موافق و با اصول آن در تنافى نباشد و با تمسك به آن حرج رفع گردد با اين اصل نيز موافق است. لذا با اين كه شافعى به مصالح مرسله معتقد نبود، در مذهب حنبلى بيش از ساير مذاهب حتى مذهب مالكى، اخذ به مصالح مرسله مطرح است.
همچنين مذهب حنبلى سدّ ذرايع را كه به فساد منجر مىشود، مىپذيرد، كما اين كه احمدبن حنبل نسبت به اجماع، نظرى همچون شافعى دارد كه منظور از آن عدم علم به