20مىكنيم و راه را ادامه مىدهيم منتها يك چيزهايى هم هست كه بايد رعايت كنيم. بعد از آنكه وضع طورى شد كه سكون ايجاد شد و اضطراب برطرف گرديد از روز ششم شروع كردم به گفتن مسائل، وقتى به آن طرف آب رسيديم متوجه شدم كه مردم آرامش دارند و مسأله مىپرسند، من، كتاب الحج وسائل الشيعه را با خود برداشته بودم و از اين كتاب، مناسك را براى مردم مىگفتم و خود نيز به آنها عمل مىكردم».
من از اين خاطره مىخواهم چنين استفاده كنم كه در اين سفر امام راحل، روحانى كاروان شد و از اينجا اهميت و جايگاه روحانيون كاروان را مىتوان به دست آورد.
آرى، روش تربيتى امام رحمه الله اين بود كه گفتند: «اول آرامش را به وجود آوردم، بعد كه ذهنها آسايش پيدا كرد، آموزش را شروع كردم».
اين خلاصهاى بود از خاطره سفر حج كه خود امام براى اينجانب تعريف كردند.
در مورد سفر حجّ حضرت امام رحمه الله ، تلفنى با همسر گرامى امام گفتگو شد، ايشان در اين باره چنين گفتند:
حضرت امام رحمه الله بعد از تولّد دومين فرزندشان، در زمان طلبگى و در دوران آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، به تاريخ 25 شوال 1352 \1312 ش، با ماشين از قم به تهران، از تهران به اهواز، از اهواز به عراق و از عراق به لبنان رفتند و از آنجا به وسيلۀ كشتى عازم جدّه شدند.
در كشتى با چند تن از تجّار قم به نامهاى آقايان: آقازاده و برادرزاده ايشان آقاى مصطفوى و نيز آقاى صادقى آشنا مىشوند. و گويا در مكّه حضرت امام رحمه الله خود به تنهايى منزلى اختيار مىكنند و آقايان نامبرده جهت احوالپرسى و نشستهاى دوستانه خدمت ايشان مىرسيدهاند.
گفتنى است كه به هنگام برگشتن از حج، تا لبنان با همان آقايان همراه بودهاند و حضرت امام رحمه الله از لبنان به نجف مىآيند و سپس عازم ايران مىشوند.
ورود ايشان به قم، مقارن زمانى بود كه در اين شهر سيل به راه افتاده بود. 1