49
اَلْغٰارِ . در اندوه بود كه وحى آمد: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ . در شادى بود كه وحى آمد: إِنّٰا فَتَحْنٰا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً . در حضرت قاب قوسين بود كه بىواسطه اين خطاب مىرفت: آمَنَ الرَّسُولُ . از عزيزى وى بود كه گاه قسم به جان وى ياد مىكرد: لَعَمْرُكَ . و گاه به قدمگاه و نزولگاه وى سوگند ياد مىكرد: لاٰ أُقْسِمُ بِهٰذَا الْبَلَدِ . على الجمله در قرآن چهارهزار جاى نام وى برد و ذكر وى كرد، بعضى به تعريض و بعضى به تصريح.»
دو) وادٍ غير ذىزرع
در آيهاى به جاى مكه از تعبير «وادٍ غير ذىزرع» استفاده شده است.
رَبَّنٰا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوٰادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنٰا لِيُقِيمُوا الصَّلاٰةَ .
1
«اى پروردگار ما، برخى از فرزندانم را به سرزمين بىآب و علفى نزديك خانۀ گرامى تو جاى دادم، اى پروردگار، تا نماز بگذارند.»
خداوند تبارك و تعالى به ابراهيم عليه السلام كه او را ابالانبيا لقب دادهاند، عنايات خاصى كرده است؛ از جمله اين كه دعاهاى او را نيك اجابت كرد. در آيه مزبور، ابراهيم عليه السلام از سر صدق به خداى خود عرض مىكند: بعضى از فرزندانم را به سرزمينى آوردهام كه «غير ذىزرع» است؛ زمينى كه خانۀ تو در آن است. هدف من از اين كار اقامه نماز و بندگى توست.
چند نكته در اين آيه وجود دارد؛ يكى اين كه 2 زمينها چند دستهاند. سرسبز و باير.
اما زمينى كه از باير بدتر است، زمينى است كه اساساً قابل كشت نباشد. معمولاً زمين موات قابل احيا و داير شدن است، اما تعبير «غير ذىزرع» حاكى از آن است كه زمين مكه اقتضاى كشت و زراعت هم نداشته و هيچ شرايط مناسبى جهت بهرهبردارى طبيعى از آن