27نمىدانم رفقاى من از كجا دانسته بودند كه بنده هم ساليانى از عمر خود را در گوشۀ مدرسه گذراندهام.
خواهرى مسلمان مىپرسد: من سعىِ ميان صفا و مروه را انجام دادهام، اما فراموش كردهام نيت كنم! حالا تكليف چيست؟ گفتم مگر در عالم خواب از صفا به مروه مىرفتى؟ گفت نه! گفتم نيّت همين است كه به ارادۀ خود رفتهاى. گفت آخر فراموش كردم به زبان بياورم! گفتم باكى نيست، مستحبّى را ترك كردهاى.
بىشك اگر ناصر خسرو در عصر ما به سر مىبرد، اگر مىخواست از آغازِ حركت تا پايان كار مراقب باشد، لحظهاى از كاروان جدا نشود، اگر ناگزير بود در اتاقهاى پنج نفرهاى به سر برد كه چهار تن آن به اضافۀ شصت و پنج نفر ديگر (اعضاى گروه وى) با قيد قرعه انتخاب شدهاند و هريك براى خود طرز تفكّرى خاص دارد و مىكوشد تا ديگران را به پذيرفتن رأى خود ملزم سازد، اگر مىخواست هر لحظه مراقب باشد كه در جمع دو ميليونىِ صحراى عرفات اتومبيلى از روى او نگذرد، و يا كاروان خود را گم نكند، بله اگر ناصر خسرو در روزگارى به حج مىرفت كه مردم آن در هر قدم بايد نخست به فكر حفظ جان باشند، آنگاه انجام دادن اعمال حج، مسلماً از مقدار