18تاريخ حج، باعث شده كه صدها هزار و بلكه ميليونها مسلمان جان خود را در راه مكه از دست بدهند. بيش از نيمى از اين عده، ناكام زندگى را بدرود گفته و حسرت ديدار حرمين را به گور بردهاند. حتّى در روزگار ما كه حرم در پيش است و حرامى در پس نيست و ديگر خار مغيلان بيابان نجد پاى پيادۀ حاج را آزار نمىدهد و از بركت كنكورد و بوئينگ 737 در مدتى كمتر از پانزده ساعت از دورترين نقطههاى جهان، مىتوان به بندر جدَّه رسيد، باز هم وحشت بهكلّى از ميان نرفته است وگرنه حكم وقوف اختيارى و اضطرارى عرفات و مشعر الحرام را در كتابهاى مناسك نمىنوشتند و سفرنامهنويس ما نگرانى خود را بازگو نمىكرد.
مشكل اساسى يا بهتر بگويم نگرانى و اضطراب، از نخستين لحظات ورود به سرزمين حجاز آغاز مىگردد.
همينكه حاجى خود را به بندر جده رسانيد و از ميقاتگاه جُحْفَه محرم شد و يا به مدينه رفت و از مسجدِ شَجَرَه كه مردم محل، آن را «بِئْرِ على» مىگويند، احرام گرفت، تازه مىداند با چه وظيفه و بلكه وظيفههاى دشوارى روبهرو است. در آنجاست كه اگر كسى آنچه را مىبيند، با آنچه از او خواستهاند مقايسه كند، سِرّ حديث امام صادق عليه السلام بر او