65اعتقادشان به فرزند داشتن خدا پرده برمىدارد كه مقتضاى اين تناقض، تعدد مؤثرين در پيشبردِ امور و ادارۀ جهان هستى است. به همين دليل، اعتقاد تناقضآلودشان را با دليل تمانع رد كرده كه مبتنى بر فرضيۀ وجود دو قدرت مستقل در تأثير است؛ بدينسان كه اعتقاد آنان به وجود فرزندى براى خدا را عين اعتقاد به تعدد خدايان مستقل در تأثير گرفته است.
«ابنكثير» در اين مقام سخنى دارد كه سخن ما را تأييد مىكند؛ آنجا كه در تفسير آيۀ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلٰهٍ بِمٰا خَلَقَ ؛ «و اگر جز اين بود، به يقين، هر خدايى آنچه را آفريده [بود]، با خود مىبرد» مىنويسد:
خداى تعالى خود را از داشتن فرزند يا شريك در فرمانروايى و تصرّف و عبادت تنزيه كرده و سپس فرموده است:
مَا اتَّخَذَ اللّٰهُ مِنْ وَلَدٍ وَ مٰا كٰانَ مَعَهُ مِنْ إِلٰهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلٰهٍ بِمٰا خَلَقَ وَ لَعَلاٰ بَعْضُهُمْ عَلىٰ بَعْضٍ (مؤمنون: 91)
خدا فرزندى اختيار نكرده است و با