30درصدد نابود كردن سنت نميباشيم؛ زيرا شكى نيست كه سنّت نبوى داراى منزلت عظيمى نزد مسلمانان است وبايد چنين باشد، ولى اين بدان معنا نيست كه هر چه به عنوان حديث وسنّت نبوى نقل مىشود را بدون استثنا بپذيريم وبه آن اعتقاد پيدا كرده يا عمل نماييم؛ زيرا:
اولاً: مىدانيم كه عوامل وانگيزههاى كذب ودروغ در ميان صحابه وديگران ونسبت خلافِ واقع دادن به پيامبر(ص) يا صحابه زياد بوده است. ما منكر زحمات علما ومحدثين در جمع احاديث نيستيم، ولى معتقديم كه تهذيب حقيقى احاديث كارى بس دشوار است. لذا ابوداوود در سننش فقط چهار هزار وهشتصد حديث از مجموعه پانصد هزار حديث نقل كرده است. 1
ثانياً: بعد از وفات پيامبر اسلام(ص) به احبار يهود ورهبان نصارا كه در ظاهر اسلام آورده بودند، اجازه نشر حديث داده شد ودر نتيجه اسرائيليات فراوانى به نام حديث نبوى در جامعه اسلامى منتشر گرديد.
شهرستانى مىگويد: «مشبّهه رواياتى را به دروغ وضع كرده وآن را به پيامبر(ص) نسبت دادند، كه اكثر آنها از يهود گرفته شده بود». 2
ثالثاً: برخى از صحابه وتابعين نيز با جعل حديث، تجارت كرده واز اين راه نفقه زندگانى خود را به دست مىآوردند.
ابن ابىالحديد از استادش ابىجعفر نقل مىكند:
معاويه به سمرة بن جندب صحابى، صد هزار درهم داد تا روايت جعل كند كه آيه: وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ