188حالا كه احساس مىكند گمشدهاش را پيدا كرده، با حالتى غير از حالت قبل و با شور و شوق خاصى، دستش را روى قلبش مىگذارد و خيلى جدى مىگويد:
- انا احب السيد خمينى، القائد خامنهاى و السيد حسن نصرالله. انّهم رجال قاموا ضد الصهاينة و الامريكيه. 1نادر كمى جلوتر مىآيد تا از خليل، دليل مشكلات مسلمانان را بپرسد. خليل بىمعطلى جواب مىدهد: التشتّت والاختلاف و فقدان القائد الصالح للمسلمين. 2سپس كمى به سمت راست مىچرخد تا دقيقاً رو بهروى ما بنشيند و از تمام ظرفيتش استفاده مىكند تا منظورش را به ما بفهماند. كلمات را با فاصله و كامل ادا مىكند. هرجا حس مىكند يا زبان عربى نمىتواند مقصودش را بيان كند، از جملههاى انگليسى كمك مىگيرد. بين ما سه نفر، سعيد از انگليسى بيشتر سر در مىآورد و هر سه نفر، دارالترجمهاى راه انداختهايم تا قدرى بفهميم و كمى بفهمانيم.
خليل از پراكندگى مسلمانان و دستهبندى آنها در مقابل هم مىگويد و مىنالد، و از اينكه مسلمانان، با داشتن يك چهارم جمعيت دنيا، معادن نفت و گاز و آبراههاى مهم دنيا، هنوز اسير دو سه ميليون صهيونيست هستند، غصه مىخورد. از وضعيت آفريقا و كشورش سودان مثال مىزند؛ و از اينكه عدهاى به نام اسلام، بيشتر مسلمانان را تكفير مىكنند و به