21 دارند». عمرو بنعاص گفت: «من چنين خواهم كرد؛ فردا نزد او مىروم و به او خبر مىدهم كه اينان معتقدند عيسى بنده خداست!»
فرداى آن روز عمرو بنعاص نزد نجاشى رفت و به او گفت: «پادشاه! اين نادانان درباره حضرت عيسى سخن شگفتى مىگويند. شما كسى را نزد آنان بفرستيد و نظرشان را در اين باره بپرسيد». فرستادهنجاشى نزد مهاجران آمد و پيام نجاشى را به آنان رساند. مهاجران كه تازه آسودهخاطر شده بودند، دوباره انديشيدند و گفتند كه درباره حضرت عيسى به نجاشى چه پاسخ دهيم؟ همه گفتند: «همان كه خداوند در قرآن فرموده است. هر چه بادا باد». چون نزد نجاشى آمدند وى رو به ايشان گفت: «شما درباره عيسى بنمريم چه مىگوييد؟»
جعفر بن ابىطالب گفت: «ما همان را گوييم كه پيامبرمان از سوى خداى بزرگ براى ما آورده است؛ يعنى ما معتقديم كه حضرت عيسى بنده و پيامبر و روح خدا و كلمه الهى فرستاده بر مريم بتول است».
نجاشى دست خود را به سوى چوبى روى زمين دراز كرد و آن را برداشت و گفت: «به خدا فاصله سخنى كه تو درباره عيسى گفتى با حقيقت، از درازاى