16سوارانى از قبيله خزاعه چهار روزه خود را به مدينه رساندند و رسول خدا(ص) را از حركت سپاه بزرگ قريش مطلع ساختند. به روايت شيخ صدوق در خصال 368/ اميرالمؤمنين فرمود جبرئيل بر پيامبر نازل شد و او را از اين مطلب آگاه كرد. واقدى 444/2 گويد: حضرت ياران خود را از حمله قريبالوقوع قريش باخبر ساخت و آنان را موعظه كرد و فرمود اگر شكيبايى و پرهيزكارى كنند پيروز خواهند شد و مردم را به اطاعت از خدا و رسول او فرا خواند. آنگاه درباره جنگ به مشورت پرداخت و از آنان پرسيد براى پيكار با دشمن به بيرون مدينه بروند يا در مدينه بمانند؟ نظر مسلمانان در اين مورد مختلف بود.
سلمان گفت: اى رسول خدا(ص) روزگارى كه ما در سرزمين فارس بوديم و از سواران دشمن بيم داشتيم در اطراف خود خندق مىكنديم. مسلمانان نظر سلمان را پسنديدند و با توجه به خسارتى كه در جنگ احد متحمل شده بودند بيشتر مايل بودند كه در داخل مدينه بمانند. پيامبر(ص) سوار اسب شد و همراه تنى چند از اصحاب براى تعيين مكان حفر خندق و اردوگاه سپاه بيرون رفت. قرار شد در دامنه كوه سَلْع اردو بزنند و كوه را پشت سر قرار دهند و حفر خندق را از ناحيه مَذاذ شروع و به ذُباب و راتِج ختم كنند. پيامبر همان روز فرمان حفر خندق را صادر كرد. از ناحيه راتِج تا كوه ذُباب كه قسمت شرقى بود به مهاجران واگذار گرديد و از ناحيه كوه ذُباب تا كوه بنىعبيد به انصار سپرده شد.
پيامبر(ص) هر چهل ذراع را به ده نفر سپرد و اينجا بود كه بر سر سلمان كه به تنهايى به جاى ده مرد كار مىكرد نزاع شد. انصار مدعى